سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 17 ارديبهشت 1403
  • روز اسناد ملي
28 شوال 1445
    Monday 6 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      دوشنبه ۱۷ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      باورم کن !
      ارسال شده توسط

      فاطمه میرزایی

      در تاریخ : جمعه ۸ شهريور ۱۳۹۲ ۰۱:۵۸
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۹۵ | نظرات : ۱۹

       
      شتاب می­گیرم به نگاهت،  به دوست داشتنت، و به دوری از فراق ...
      مست می­شوم از مهرت، از شادیت، و از قربانی رنجت بر باغچه ­ی یاسهای آرزو ...
      رویا می­سازم، از نفس هایت، قدمهایت و از پروانه های سکوت ...
      کاش در نقش خیالت گم شوم و بدانم که گم شدن آسان نیست؛... 
      و بدانم که آسان بودن ، سخت نیست،...
       و سختی­های زندگی بی روشنی نگاه ما ، رو بی خاموشی نمی­ رود ...
      به تو می­پردازم که همه قلب و حیاتم را تسخیر کرده ­ای!
       به تو که اندیشه های مسموم این دنیا، روح نجیبت را مصلوب خود کرده و بی­ پروا بر شب و روز می باری تا که از بارش رنج ایام گریزی سازی !...
      به هم میبافم همه ی رشته های نمناک و داغ اندیشه­ ام را .....
      که شاید با هجوم سرد غمهایت درآویزم و اندکی شادی را چون شاخه ­ی نیلوفری بر کنج لبانت بپیچانم ....
      می­تراوم از نگاهت تا بدانی بی حضور در نگاهت ، تاب رهایی­ ات از رنجها را ندارم .
      نگاهم کن ،
       پرواز را نشانه بگیر و از قلب آسمانی پُر از کلاغهای بی شرم، یاکریم دلم را به گرمیِ امن لانه­ ات دعوت کن !
      در آن سرای شبنم،
       زلالی را فرشم کن ؛
       طراوت باران را گوشواره ­ای ساز که بر حلقه­ ی گیسوانم ، آویزه­ ای دلربا گردد ،
       صورتی گونه هایم را از دختر رُز بیغما بَر!...
       و برای شکوفه های لبخندم ، از رنگین کمان عشق به قلب سرخت پیوندی ابدی زن !...؛
       تا بدانم ،
       و درک کنم؛
       هیچ شقاوتی یارای رویارویی با ساقهای نازک دستانم را ندارد؛
       و دستانم شاخه های امیدی هستند که جز به نوازش تو بر نمی­ خیزند....
       و لبریزند از رویش جوانه های نور .......
      لبریز از شادی و نان !
      سرشار از سکوت شالیزارها ...
      و مهربان با دانه های معطر گندم...
      ....................................
      باورم کن !
      و نقش مِهرم را نظاره کن !!!
       
      ( تقدیم به همسرم که تندیس استوار تلاش ودانایی ست)
      7/ مرداد 92

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۲۱۴۹ در تاریخ جمعه ۸ شهريور ۱۳۹۲ ۰۱:۵۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0