سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 10 ارديبهشت 1404
  • روز ملي خليج فارس
  • آغاز عمليات بيت المقدس، 1361 هـ‌.ش
3 ذو القعدة 1446
    Wednesday 30 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

      چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      دلسوز محمد شاعر اهل سلیمانیه
      ارسال شده توسط

      سعید فلاحی

      در تاریخ : دیروز
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۶ | نظرات : ۰

      دلسوز محمد 
      خانم "دلسوز عبدالرحمان محمد" (به کُردی: دڵسۆز عەبدولڕەحمان حەمە)، مشهور "دلسوز محمد" (به کُردی: دڵسۆز حەمە)،  شاعر و نویسنده‌ی کُرد زبان، زاده‌ی سال ۱۹۷۸ میلادی در محله‌ی صابونکاران شهر سلیمانیه است.
      ایشان صاحب سه مجموعه شعر: "یار یگانه"، "در پاییزی به خواستگاری‌ام خواهی آمد"، و "سرانجام فهمیدم به خودم بنگرم" و رمانی به نام "خاطرات خون از زبان گل" است.

      ■¤■

      (۱)
      آن درخت روبروی پنجره‌ی‌اتاقم 
      از تو مهربان‌تر بوده برایم.
      بسیاری اوقات
      با تمام توجه به آغوشم می‌گیرد و 
      بر طرف می‌کند تنهایی‌ام را.
       
      (۲)
      به اندازه‌ی روشنایی و زیبایی چشمانم 
      بختم، سیاه و زشت و خراب است.
      وگرنه تنهایی چگونه می‌توانست پای به خانه‌ام بگذارد و 
      مرا به عقد خود در بیاورد؟!
       
      (۳)
      خودت را هم هلاک کنی 
      دیگر نامه‌ای برایت نمی‌نویسم!
      بجز تو،
      دو عاشق دیگری دارم،
      دو خانه‌ای دیگر و 
      دو پنجره‌ای دیگر و 
      دو درد و بلای جان‌جانی!
      که هیچگاه مرا تنها نمی‌گذارند،
      هیچگاه از کنارم دور نمی‌شوند،
      شعر و تنهایی...
       
      (۴)
      دلم تنگ است 
      دلم تنگ است و 
      مطمئنم که در تنهایی خواهم مرد 
      چنین که پیش می‌رود 
      ممکن نیست که او بیاید و 
      گریه‌هایش را بکند.
       
      (۵)
      از تو خوشنود بودم و 
      خوشنود خواهم ماند 
      تا قیامت حلالت کرده‌ام!
      آنقدر زخم و درد و بلا در تن و جان و روحم هست 
      تو هم افزودم بر آنها...
       
      شعر: #دلسوز_محمد
      برگردان به فارسی: #زانا_کوردستانی

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۵۵۹۲ در تاریخ دیروز در سایت شعر ناب ثبت گردید
      ۱ شاعر این مطلب را خوانده اند

      ابراهیم کریمی (ایبو)

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1