آهای کدبانوشبیه مادرم جذب پاییز شده ای؟
آهای ساده دل شبیه مادرم
فضای خالی پاییز را به سمت خود کشانده ای؟
زیرکانه وارزشمند زاویه دید زنانگیت را
در نقش یک زن به خودباوری پاییز رسانده ای
بروز مده،گاهی احساس دزدکی سراز وابستگی در می آورد
بروزمده و بی سر وصدا
اجازه بده زمان در دست پاییز بگذرد
رک وراست هر چه می خواهد بگذار چاشنی ماه تو باشد
اشتباه مکن پاییز هرگز آزاری ندارد
شبیه سوار کار روی اسب درپاییز قیقاژ برو
پشت سرهم نقطه نظر سوال پیچ پاییز شو
آهای مملوازشب به نشان پاییز
آها ستاره آشکار شده از اصرار یک اسرار
ترس ولرز برای چه؟
آهای خمیازه کشیده درحضور پاییز
زمزمه وار وساده بگو
غرور پاییز از حدش نگذشت
ساده تر از سراغ من بگو
سرافکندگی پاییز نشان شرمساری نیست
فروریخته در حباب شیشه
یک برگ چقدر زیبا خواهد بود؟
سعی کن فشرده تراز یک شگفت زدگی
آهسته ویکریز هر روز جمله حکیمانه از پاییز بگو
شوق مرا جور دیگر پای اعتراف خورشید میاور
گاهی برگهامتعجب تراز من
هنوزشکوه مجللشان را دوست دارند
آهای کدبانو شبیه مادرم کوه وبیابان شهر را در نگاه پاییز ببین
تماشاتر از یک شادی این چشمه را اقیانوس لبریز بببین
آهای کدبانو ذره ذره متعلق به آخرین برگ که فروافتادنی نیست از پاییز شو
چقدر این خاک افتاده تر از فروافتادن
پاییز را خیلی دوست دارد
چقدر این برگها غرورشان
به آخرین برگ بازمانده بر خواهد گشت
چقدر غرور پاییز زیباست
متعلق شو به این تعلق
که پاییز بجا مانده از برگ آخر من است
چقدر این تعلق به تعلق زیباست کدبانو
............................
بااحترام محمدرضاآزادبخت
زیبا بود
موفق باشید