سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
    22 شوال 1445
      Tuesday 30 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۱ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        فقیران ارجمندترند یا ثروتمندان ؟
        ارسال شده توسط

        بهمن بیدقی

        در تاریخ : سه شنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ ۱۷:۳۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۰ | نظرات : ۹

        فقیران ارجمندترند یا ثروتمندان ؟
         
        دو دسته مقابل هم صف آرایی کرده بودند ، دوصفِ ثروتمند و فقیر.
        فقیران شعار میدادند : مرگ بر فکر به حقارتِ فقیر
        ثروتمندان شعار میدادند : مرگ برفکرِ حسادت ، به پولداران شریف
        مردی خودش را به میانه انداخت وبا صدایی رسا فریاد کشید :  آقایان ! خانم ها ! دوباره افراط وتفریط ؟ مگر نمی دانید از دری که فقر می آید ، ایمان از درِ دیگر میرود ؟
        مگر نمی ‌دانید سرمایه ‌داری ست که جوامعی را مثل موریانه پوسانده و به آن خلل وارد آورده ؟
        بهتر نیست برای حد وسط شعارتان باشد و سپس عمل ، که همسوییِ افکار، دیگر درگیری و جنگ باخود به همراه ندارد .
        دوگروه بسویش پیشروی کردند و دوشقه اش کردند. هریک از شقه ها را یک گروه به دروازه ی شهرش آویخت و پیروزمندانه به فتحشان لبخند زدند و بعد قاه قاه خندیدند . راستی چه ابلهانی بودند .
        درواقع تمام خشمشان را به اویی که حرفی عاقلانه زد و در راهش شهید شد فروریختند و تقابلشان دوباره به متفرق شدن انجامید و رَویه شان را ادامه دادند و همان آش و همان کاسه .
         
        تاریخ ‌نگار، اوضاع آن جامعه را اینگونه نگاشت :
        فقیرانی که دوست داشتند که آنها هم  پولدار بودند ، از خودشان درمقابل آنهمه اهانتی که به بشر بودنشان وارد میشد دفاع کردند و ، ثروتمندان چون پول داشتند از هیچ  کاری برای پولدار نشدنِ فقیرانی که  اگر پولدار میشدند آنها را به زیرمی کشیدند و خود ، سوء استفاده گری چون آنها میشدند مضائقه نکردند .
         
        فقیران به واسطه ی عقده هیشان هردم به ورطه ی گناهان بیشتری فرومی رفتند و خود را مست میکردند تا کمترآن اوضاع را حس کنند ، و قمارمیکردند که شاید روزی پولدار شوند ، ومعتاد میشدند چون آنهایی که معتاد میشدند احمق بودند ، وثروتمندان هم چون پولدار بودند باد به کمرشان میخورد و ازفرطِ ناتوانی از اینکه آنهمه پول را چگونه خرج کنند خود را مست می کردند چون افکار عیاششان می طلبید ، و قمار میکردند وبه جائیشان هم نبود که فقط جزئی ازآنهمه پولشان را ازدست میدادند ،  و مخصوصاً جوانانشان معتاد میشدند چون پولِ باد آورده داشتند . پس هردوگروه به نوعی بسوی اضمحلال میرفتند و تاریخ ‌نگار ، فاتحه ای برآن مرد سالمی که روزی درمیانه ی فقر و ثروت نطقی بیان کرد و پای همان نطقش جانش را از دست داد خو‌اند و کتابش را بست و صورتش را بین کف دو دستانش گرفت و آه عمیقی کشید و با خودش گفت : جالبست که به اضمحلال کشیدنِ دوگروه با کمی فرق ، شبیه به هم بود وفقط جنس استعمال کردن شان مختلف بود و همه  درشهوت خود غرق بودند و از غرق شدنشان هم عین خیالشان نبود ، فقط  فقیران به جنس آنچه را که ثروتمندان را به اضمحلال می کشانید همچنان حسد میورزیدند .
        دراین میانه جامعه منقلب هم شد و نتیجه ی آن این بود که وقیحانِ گروه فقیران ، جای همان ثروتمندان را گرفتند و وقیحانه تر از آن ثروتمندان رفتار کردند و ثروتمندان هم  که چون پول داشتند به جاهای دیگری گریختند و ثروتمندیشان را ادامه دادند وفقیرانی هم که بی دست و پا بودند هم روزبروز فقیرتر شدند وآن وقیحانِ فقیرهم گذشته شان را فراموش کردند وحاکم شدند بردوستان قدیمی شان وبه قولی هیچی به هیچی و افراد طبقه ی وسط همچنان بین این دوگروه ، بهترین رَویه را تجربه میکردند .
        رَویه ای که هم به نوعی دنیایش میگذشت و آخرتش هم تضمین شده بود .
         
        بهمن بیدقی 1402/1/21

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۳۲۳۱ در تاریخ سه شنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ ۱۷:۳۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        سه شنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۴۷
        با درود

        من به موضوع فقر و ثروت یا در واقع پول از دید یک ناظر بیرونی نگریسته ام

        چه فقیرانی را دیدم که شریف بودند فقرایی را هم دیده ام که به اصطلاح تازه به دوران رسیده شدند و کسی را تحویل نمیگرفتند

        از طرفی ثروتمندانی را هم دیده ام (هر چند کمتر) که انسانهایی نیکوکار بودند
        و ثروتمندانی که حتی حاظر نبودند هزار تومان به کسی ببخشند

        از نظر من ثروت و فقر سوای چیزی بنام پول حتی بیشتر در ذهنیت ما میگذرد

        شخصی حتی به داشتن کل جهان نیز راضی نخواهد شد و بازهم طمع چیزی دارد
        شخصی تنها یک خانه کوچک دوستانی هر چند اندک و آرامشی قلبی راضیش میکند

        صرف نظر از اینکه که هستیم و چه میکنیم به عقیده من تنها سه چیز در این جهان اهمیت دارند

        اول به اندازه زندگی خودت جمع و استفاده کن و مابقی را ببخش
        دوم به علایقت بیندیش و در راستای آنها به پیش برو یا در این راه شخص دیگری را نیز با خود همراه کن
        سوم سعی کن همواره بفکر مرگ باشی در حالی نیز هرگز به آن فکر نکن

        جمله طلایی : یک کهکشان همانقدر ارزش دارد که یک مورچه دارد و بلعکس
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ ۱۹:۳۹
        با سلام و عرض ادب آقای افشاری
        سپاس از حضورتان
        درود برشما
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        سه شنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ ۱۹:۱۹
        درودبرشما استاد عزیزم جناب بیدقی بزرگوار وگرامی وگرانقدر بسیار پرمفهوم بود احسن برشما 💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
        ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
        🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
        🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
        🌺🌺🌺🌺🌺🌷
        🍀☘️🌱🌹💐
        🌿🌿🌿🍁
        🪴🪴🪴
        🏵🏵
        💟
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ ۱۹:۴۰
        با سلام و عرض ادب آقای کاظمی نیک بزرگوار
        سپاسگزارم از لطفتون
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        سه شنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۲۳
        خدایا در این شبهای قدر

        قدم هایی را که برایم بر میداری

        بر من آشکار کن

        تا در هایی را که به سویم میگشایی

        ندانسته نبندم

        و در هایی را که به رویم میبندی

        به اصرار نگشایم



        _____________________



        نما ای دیده ما را یاری امشب

        که محتاجم به اشک جاری امشب

        ببار اشک غم ای چشم گنهکار

        اگر با ما محبت داری امشب



        _____________________



        رو به سوی تو نمودم که پناهم بدهی

        نعمت مغفرت و عفو گناهم بدهی

        ز آنچه دادی به کسانی که مقرب گشتند

        چه شود از کرمت نیز به ما هم بدهی



        _____________________



        یا رب ز تو امشب عطا می طلبم

        هشیاری و بخشش خطا می طلبم

        مقبولی روزه و نماز و طاعات

        از درگه لطفت به دعا می طلبشب عفو است و محتاج دعایم

        زعمق دل دعایی کن برایم

        اگر امشب به معشوقت رسیدی

        خدا را در میان اشک هایت دیدی

        کمی هم نزد او یادی زما کن

        کمی هم جای ما او را صدا کن

        بگو یارب فلانی روسیاهست

        دو دستش خالی و غرق گناه است

        بگو یارب تویی دریای جوشان

        در این شب رحمتت بر وی بنوشان



        _____________________



        شب قدر است و نومیدی ندارد

        کسی از بارگاه باری امشب

        فروغ رحمت و نور امید است

        به هر جانب که رو می آری امشب



        _____________________



        از غافلان حساب دلم را جدا کنید

        حرف و حدیث کهنه خود را رها کنید

        چیزی به شب نمانده به خلوت که می روید

        قدر است، قدری دل شکسته ی مارا دعا کنییارب اگر نگذری از جرم و گناهم چه کنم

        ندهی گر به در خویش پناهم چه کنم

        گر برانی و نخوانی و کنی نومیدم

        به که روی آورم و حاجت ز که خواهم ؛ چه کنم



        _____________________



        ای خدا ای فاتح هر مشکلم

        وی همه آرامش جان و دلم

        بشنو از دل راز یک بی آبرو

        ده مجال گفتگویم ، گفتگو

        در شب احیا به تو رو کرده ام

        خویش را با توبه همسو کرده ام



        _____________________



        گویند کریم است و گنه می بخشد

        گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم

        ز عرش صدای ربنا می آید

        آوای خوش خدا خدا می آید

        فریاد که درهای بهشت باز کنید

        مهمان خدا سوی خدا می آید



        _____________________



        خداوندا

        خسته ام از فصل سرد گناه

        و دلتنگ روزهای پاکم

        بارانی بفرست

        چتر گناه را دور انداخته امباز کن در که گدای سحرت برگشته

        عبد عصیان زده و در به درت برگشته

        بنده بی خرد و خیره سرت برگشته

        سفره را چیدی و دیدم نظرت برگشته



        _____________________



        غرق گناهم به که روی آورم

        نامه سیاهم به که روی آورم

        از غم و غصه شده ام زیر و رو

        غیر خدایم به که روی آورم



        التماس دعا



        _____________________



        شب قدر از خم توحید شرابم دادند

        تشنه لب بودم آب از می نابم دادند

        العطش گفتم و نوشیدم از آن باده ناب

        تا نجات از عطش روز حسابم دادند



        _____________________



        شب قدر است و مهدی (عج) در نیایش

        چه نیکو می کند او را ستایش

        اگر بیدار باشی تا سحرگاه

        به خالق می کند ما راسفارشامشب شب احیاست

        یک دانه ز تسبیح نماز سحرت را

        یک‌بار به نام من محتاج بینداز

        شاید که همان دانه تسبیح دعایت

        یکباره بیفتد به دریای اجابت



        _____________________



        هر چند که خسته از گناه آمده ام

        با حال بد و روی سیاه آمده ام

        امشب شب قدر است ،یقین می بخشی

        با ذکر حسین و اشک و آه آمده ام



        _____________________



        این منم بیدار از هول گناه

        می کنم بر آسمان شب نگاه

        این منم از راه دور افتاده ای

        رایگان عمر خود از کف داده ای

        این منم در دست غفلت ها اسیر

        ای خدای مهربان دستم بگیر

        يارب بده پناهم الهی العفو

        ببين غرقِ گناهم الهی العفو

        اگر رفتم به راهی كردم گناهی

        بنده‌ رو سياهم الهی العفو



        _____________________



        دست های من دخیل دل پاکت

        مرا در این ساعات نه به بهای لیاقت

        بلکه به رسم رفاقت اول حلال و بعد هم دعا کن

        و خدا کند که بدانی چقدر محتاج است

        نگاه خسته من بر دعای دستانت



        _____________________



        باز هم وقت مناجات و دعا آمده است

        فرصت زمزمه‌ی نام خدا آمده است

        شب قدر است و همه جن و ملک می‌دانند

        نوبت دلخوشی هرچه گدا آمده است



        _____________________



        مبادا لیله القدرت سرآید

        گنه بر نالم ام افزون تر آید

        مبادا ماه تو پایان پذیرد

        ولی این بنده ات سامان نگیرددر روایات شیعه آمده است که قدر یکی از سه شب 19، 21 یا 23 ماه رمضان است که احتمال شب بیست و سوم بیشتر است



        (شب اول) امسال برابر با روز یکشنبه 20 فروردین 1402، (شب دوم) روز سه شنبه 22 فروردین و (شب سوم) روز پنجشنبه 24 فروردین می باشد





        شب قدر است و قدرش را شناسیم

        غُبار از خانة دل‌ ها زداییم

        اگر فیضی دهد امشب خداوند

        دعا بر یکدیگر از دل نماییم



        _____________________



        کن عنایت بار اِلها سائل این خانه را

        این منم در میزنم بگشا در کاشانه را

        آمدم پیش تو با فرط گناهم ربّنا

        لیلة القدر است و من نامه سیاهم ربّنا
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۵۷
        التماس دعا
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        چهارشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۲ ۱۹:۲۴
        درود بر شما خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۲ ۲۱:۵۸
        با سلام و عرض ادب هنرمند بزرگوار
        سپاس
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جمعه ۲۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۷:۵۸
        🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0