چهارشنبه ۱۴ آذر
اشعار دفتر شعرِ عاشقانه شاعر بابک خنشا
|
|
❤️خاطره ی دو چَشم تو، طعم بهشت می دهد❤️
❤️ نگاهت آشنایی از، عمق سِرِشت می دهد❤️
|
|
|
|
|
💚 کنون این کلبه ی دل شد سرایت💚
💚سر و تن زیر پایت، جان فدایت 💚
|
|
|
|
|
🌺چو پاره ای گذشت ز عمر دانستم که در دل بغض از چیست🌺
🌺چو می دیدم غم یاران بدانستم که در دلها چه غوغا
|
|
|
|
|
❤️عشق آ که تو را ز سر بگیرم❤️
❤️در جان و به دل تو را پذیرم❤️
|
|
|
|
|
🌼 تا بدیدی بهتری از من، تو برفتی بی صدا🌼
🌼هر چه من اصرار کردم، تو نکردی اعتنا🌼
|
|
|
|
|
🦋خواب دیدم که شبی ناگه پروانه شدم🦋
🦋عاشق شمعی فروزان سوی میخانه شدم🦋
|
|
|
|
|
♥️ عشق را روزگاری رفیق شدی♥️
♥️دلبرت را نگین عقیق شدی♥️
|
|
|
|
|
♥️بنشین کنار من، رویای من، یارا♥️
♥️بنگر به این عاشق، زیبای من، جانا♥️
|
|
|
|
|
💝گر بیایی تو ای یار زیبا💝
💝گر گذاری قدم بر سر ما💝
|
|
|
|
|
♥️ترسم نبود ز عشق رسوای به یار♥️
♥️دنیای بدون عشق، نایدش بکار♥️
|
|
|
|
|
♥️بر این حس و بر یار صد آفرین♥️
♥️بر این عشق و بر آن رخ و بر جبین♥️
|
|
|
|
|
🍁گفتی از آوار غم، درد جدایی، از جفا🍁
🍁گفتم از مهر و محبت، عشق و شادی، از نوا🍁
|
|
|
|
|
🌸یاد آرم روزگار بودنت
روزگار خواندنت، روییدنت
|
|
|
|
|
❤️وسوسه دیدن تو، بوی بهشت می دهد❤️
❤️ تپیدن قلب، نشان از تب عشق می دهد❤️
|
|
|
|
|
دلتنگم، ️دلتنگ نگاه یارم
دلتنگم، دلتنگ نوای تارم
|
|
|
|
|
❤️آمدی تو، آمدی جانم، ولی چه بی صدا❤️
❤️هر چه پرسیدم ز تو، دردت نگفتی تو چرا❤️
|
|
|
|
|
🌹️در حسرت یک ثانیه دیدار تو هستم
🌹هر روزم اینجا به انتظار تو هستم
|
|
|
|
|
💗شبنم عشقت به گلبرگم نشست💗
💗غنچه احساس من بشکفت مست💗
|
|
|
|
|
🌹حس عمیق شادی ات در لحظات زندگی
🌹صدای زیبای بهار، نوای خوب تازگی
|
|
|
|
|
💖رفتی اما ز اشکم زمین تر می شد
💖همه شب فکر تو در سر مکرر می شد
💖اینچنین عمر گرانمایه من سر می شد
|
|
|