جمعه ۱۲ ارديبهشت
اشعار دفتر شعرِ "بانو"... شاعر علیرضا خوش روی (شاعر بد خط)
|
|
..مانده بودم دل سپارم به تو یا که به غمت؟..
«هاتفی گفت که غَمَت، از تو وفادار تر است»
|
|
|
|
|
آنگاه ک دسته عشق به افسار تو افتاد
قلم، تب کرده ز رخسار تو افتاد....
|
|
|
|
|
تو چه کردی ماههِ من که خانه ام ویرانه شد
دلبر مو فرفری مجنونِ تو دیوانه شد
|
|
|
|
|
این همه آدم، یکی نیست مگر؟
|
|
|
|
|
خورشید می آید و ماه می رود""انگار در شعرم کسی راه می رود
|
|
|
|
|
«کَما تُعینُ تُعانُ »...
شروع بیت های من این است
این شروعِ معنا داره یک
داستانی سرد و غمگین است.
|
|
|
|
|
باید خوانم قضایش را"
که شعر من دیگر قضاست...
|
|
|
|
|
کاش عروسکی بودم در آغوش خیالت..
و می خواندی هرشب برایم لالایی....
|
|
|
|
|
من به ازای هر بار ندیدنت مردم..!
|
|
|
|
|
قسم به آن شب که پیرِ درگهِ مغان شدم....
|
|
|