عشق و سرنوشت

توی نیمه راه بازی،بازی عشق و سعادت*تو شدی یار حریفم،سخته،نه،ندارم عادت جلوی چشام میرفتی،میزدی بوسه به لبهاش*من بی تو تنها شکستم،ولی باز نذاشتی تنهاش بخدا جز خوبی و عشق،واسه تو هیچی نخواستم*واست از خدای عاشق،عاقبت به خیری خواستم تو بمن گفتی که جز من،نباید با کسی باشی*توی هر لحظه ی عمرم،مث سایه،پابه پام شی جز تو با کسی نبودم،گوش نکردی،زدی تهمت*سایه ی تو شدم،اما،زمینم زدی تو ظلمت اولین بودی که هرگز،من جلوش غرور نداشتم * چرا نیرنگ و دورویی،ار خوبی چی کم گذاشتم من قسم خوردم خدارو،خدای عشق و سعادت * نه به تو دروغ نگفتم،غیر از این ، سرم بشه قطع میدونم یه روز میفهمی ، عزیزم که بیگناهم * از خدا میخوام نگیره ، گردنت رو سوز و آهم فکر نکن الآن که رفتی ، خیلی راحت ، بیخیالم * گل من ، فکر نکن اینجور ، بی تو از همه بیزارم ای خدا ، صبری عطا کن ، نانازم رفت ،دیگه نیستش * هرکی بدخواه گلم شه ، بکنش نابود و نیستش عزیزم،میخوام بدونی،همه حرفهام،راست راستن * جز محبت،من از عشقت،بخدا هیچی نخواستم هنوزم تنهای تنهام،جاتو هیچکس نمیگیره * تو بمن گفتی نگیر زن،وحید پای حرفش میمیره بدون دلیل و مدرک،چوپون دروغگوم کردی * دلمو شکستی رفتی،به همه گفتی چه کردی بخدا چیزی ندارم،که به پای تو بریزم * میارم به جنگ غمهات،مهربونیمو عزیزم تو نمیدونی که چه حسی،داشتم اون لحظه ی پرجوش * تو بودی تو آغوش من،دست به دست،تقریبابیهوش.