سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 19 خرداد 1403
    2 ذو الحجة 1445
      Saturday 8 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱۹ خرداد

        پیری

        شعری از

        حمید غرب

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۰۱ شماره ثبت ۹۰۷۳۳
          بازدید : ۲۴۴   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حمید غرب

        پیری
         
         
        دست بیداد زمان دیدی چه کرد
         
        عافیت از تن گرفت و مانده درد
        سبزیِ عهد شباب از دیده بُرد
         
        نقش پیری زد خزان ، با رنگ زرد
        رنج بی پایان ز دل گرمی گرفت
         
        گرمی بازار دارد آه سرد
        عرصة دنیا ز ما تنگ آمده
         
        گوئیا او نیز ما را کرده طرد
        خاک پست از ما شکم پر می کند
         
        جنگ مرگ است و سپر افکنده مَرد
        عاقبت دست اجل با خود بَرَد
         
        بر زمین افتاده را ، در این نبرد
        خرم آن روزی که از پل بگذریم
         
        شادی از دامن فشاند تیره گَرد
        رنج و سختی را به جنّت راه نیست
         
        باغبان ، بی خارِ جان پرورده وَرد
        ۸
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۲۲
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و آموزنده بود
        خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۲۰
        شعرزیبا و پر محتوائی از شما خواندم
        لذت زیادی بردم
        پاینده وبرقرار باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمید غرب
        يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۳۱
        نقد های شما عزیزان قطعا در بهبهود سروده های آتی موثر خواهد بود . با تشکر
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۵۵
        دست بیداد زمان دیدی چه کرد
        عافیت از تن گرفت و مانده درد

        سبزیِ عهد شباب از دیده بُرد
        نقش پیری زد خزان ، با رنگ زرد

        رنج بی پایان ز دل گرمی گرفت
        گرمی بازار دارد آه سرد

        عرصة دنیا ز ما تنگ آمده
        گوئیا او نیز ما را کرده طرد

        خاک پست از ما شکم پر می کند
        جنگ مرگ است و سپر افکنده مَرد

        عاقبت دست اجل با خود بَرَد
        بر زمین افتاده را ، در این نبرد

        خرم آن روزی که از پل بگذریم
        شادی از دامن فشاند تیره گَرد

        رنج و سختی را به جنّت راه نیست
        باغبان ، بی خارِ جان پرورده وَرد...(حمید غرب)

        سلام شاعر خندانک
        غزل زیبایی خوندم با ارتباط افقی و عمودی و انسجام موضوعی خندانک خندانک خندانک
        ممنون بخاطر شعر تفکربرانگیزتون خندانک
        زنده باشید خندانک
        امید کیانی (امید)
        يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۱
        ســـــلااام و عرض خسته نباشید

        نیمروزتون فـــــرح بخـــــش 🍃
        امروزتـــون سر شــار از عشــق و امیــــد
        🌼🌷

        غزلی زیبارو خوندم
        احسنت خندانک 👌👍🌺💐
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۱۳
        سلام بزرگوار
        بسیار عالی بود
        زنده باد🌹🌹🌹
        اله یار خادمیان(صادق)
        دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۵:۲۱
        موفق و سر بلند باشی خندانک خندانک خندانک
        يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۲:۱۳
        درود شاعر گرامی
        عالی بودخندانک خندانک خندانک

        خرم آن روزی که از پل بگذریم
        شادی از دامن فشاند تیره گَرد

        رنج و سختی را به جنّت راه نیست
        باغبان ، بی خارِ جان پرورده وَرد
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        محمدرضا آزادبخت

        م سر به سر اگر سرم برود هرگز نمی گذارم سر به نا سر رود در سرم این شد شش سر جناب فرشید خان جنگی در کارنیست غول شش سر نام شعرم است از دفتر بانوی ازلی
        افسانه نجفی

        تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
        فرشید به گزین

        ت ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوندو سر برود هم برآن سریم این میشه سه تا سر محمدرضاجان یعنی حداکثر قدرت ما پس قبول که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
        محمدرضا آزادبخت

        ه شاه به میل خود هرگز سوار بر اسب نمی شود مگر ملکه خورشید آفتابش را کجتر کند ستیز با تو معنا ندارد وقتی خورشید خودستیز تر از همه تاج را بر سر گذاشت ااافرشید جان نمی دانستی من شاعر معنا ستیزم و گاهی معنا گریز اصلا مفهوم شعربرای من معنا نداردفقط زیبایی شعر برایم مهم است ای دشمن نازنینم غول شش اسر از دست تو عصبی ست
        فرشید به گزین

        دریافتمت که فر خورشید تویی فرشید کجا قبله امید کجا ااا چه مشاعره معناستیزی شده البت به جز قسمت شاهانه

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1