سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 10 ارديبهشت 1403
  • روز ملي خليج فارس
  • آغاز عمليات بيت المقدس، 1361 هـ‌.ش
21 شوال 1445
  • فتح اندلس به دست مسلمانان، 92 هـ ق
Monday 29 Apr 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    دوشنبه ۱۰ ارديبهشت

    برگرد که دل نمی خندد به این مسخره بازی ها

    شعری از

    محمدجلال ژاله(پری افسرده)

    از دفتر حذفیات نوع شعر آزاد

    ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۴ دی ۱۳۹۷ ۲۱:۳۷ شماره ثبت ۷۰۰۰۶
      بازدید : ۳۰۷   |    نظرات : ۴

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر محمدجلال ژاله(پری افسرده)

    تو رفته بودی ولی
    زندگی باز در جریان مانده بود
    رنگ موی صورتم باز سفید مانده بود
     
    می دانم مرگ آمده بود اما
    هنوز دل گرفتار مانده بود
     
    با اینکه دل به کسی نسپرده بودی اما
    چند باری دل برایت مرده بود ..
     
    آن زمان که
    عاشقانه به خود می خندیدم
    می دیدم نصف شب مانده شادی بر روی لب
    حالا که می خندم
    چشمانی میبینم که  تا سحر مانده گریان..
     
    تو رفتی و دلت باز شاد بود
    منکه مانده بودم ماندنی
    چرا مانده بود آن آدمی که باز پشیمان بود ؟
     
    میدانم وقت رفتن لبانت باز خندان بود
    مروارید چشم هایت باز شاداب بود
     
    اما انگار نمی دانی
    شکسته تنی در این غم ها
    نمی دانی
    مانده غمی در این چشم ها
     
    برگرد که دل
    می ترسد از این تنهایی ها
    برگرد که دل
    نمی خندد به این مسخره بازی ها
     
    #جلال_ژاله
    برگرد که دل
    نمی خندد به این مسخره بازی ها


    ---------------------------

     
    رفتن من
    چراغ زندگی ات را خاموش نکرد
    رنگ زلف صورتت را سیاه و سفید نکرد
     
    نمیدانم رفتنم با دلت چگونه تا کرد
    موهای سیاه عشق را چه کسی سیاه کرد
    پارچه سفید مرگ را که آماده کرد
    چشم های سفید را چه ماتمی سیاه کرد
    حتی نمیدانم عشق با تو چه کرد
     
    می دانم
    آن زمان که به خود می خندیدی
    دل من کم و بیش از غم نداشت
    برایت از عشق چیزی کم نذاشت
     
    بگذار بخندد لبانم
    شیرینی و تلخی بماند روی زبانم
    بگذار که بگویم
    راز و حدیث عشق را از پروانه بیاموز
    که برای شمع سوخت و صدا نیامد
     
    قصه ی منو تو کی شود
    قصه ی شمع و پروانه
    عشق تو کی شود لانه و آشیانه
     
    #جلال_ژاله
    رفتن من
    ۳
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    چهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷ ۱۵:۵۳
    درود بزرگوار
    غمگین و زیبا بود خندانک
    کبری یوسفی
    چهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷ ۰۸:۴۷
    سلام
    زیباست وقشنگ سروده اید
    در پناه حق خندانک خندانک خندانک
    همایون طهماسبی (شوکران)
    چهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷ ۱۴:۵۳
    درودتان
    خندانک خندانک خندانک
    مجید شیاسی  مجید
    پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷ ۱۸:۲۱
    سلام درود برشما بسیارزیبا
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0