سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 23 ارديبهشت 1403
    5 ذو القعدة 1445
      Sunday 12 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت

        گذر لحظه

        شعری از

        محمد جواد اصغری

        از دفتر اشک نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۸:۳۱ شماره ثبت ۶۴۷۵۷
          بازدید : ۴۴۱   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد جواد اصغری
        آخرین اشعار ناب محمد جواد اصغری

        شب را گذر می دهم از لحظه هایم
        لحظه هایی که بدون تو می آیند
        لحظه های با هم نبودن
        لحظه ای نا رفیق
        ۸
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عليرضا حكيم
        شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۱:۳۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۲۱:۳۵
        درود
        زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        اختر مراد
        شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۷:۵۰
        همه شب حیرانش بودم،
        حیرانِ شهرِ بیدار
        که پیسوزِ چشمانش می‌سوخت و
        اندیشه‌ی خوابش به سر نبود
        و نجوای اورادش
        لَخت لَخت
        آسمانِ سیاه را می‌انباشت
        چون لَتِرمَه باتلاقی‌دمه بوناک
        که فضا را.
        حیران بودم همه شب
        شهرِ بیدار را
        که آوازِ دهانش
        تنها
        همهمه‌ی عَفِنِ اذکارش بود:
        شهرِ بی‌خواب
        با پیسوزِ پُردودِ بیداری‌اش
        در شبِ قدری چنان،
        در شبِ قدری.
        گفتم: «بنخفتی، شهر!
        همه شب
        به نجوا
        نگرانِ چه بودی؟»
        گفتند:
        «برآمدنِ روز را
        به دعا
        شب‌زنده‌داری کردیم.
        مگر به یُمنِ دعا
        آفتاب
        برآید.»
        گفتم: «حاجت‌ْروا شدید
        که آنک سپیده!»
        به آهی گفتند: «کنون
        به جمعیتِ خاطر
        دل به دریای خواب می‌زنیم
        که حاجتِ نومیدانه
        چنین معجزآیت
        برآمد.»
        تنها چیزی که میتونم بگم رو استاد شاملو هزاران بار بهتر از من گفته
        امیررضا قاف
        شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۰:۰۰
        خندانک خندانک
        حدیث ابراهیمی (سوگند)
        شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۲:۱۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمیدنوری(احمد)
        شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۶:۳۹
        درود دوست گرامی
        سروده ی زیبایی را قلم زده ای
        دست مریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اله یار خادمیان(صادق)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۴:۱۱
        درود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        لیمان ثاقب
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۵:۲۶
        درود وسلام خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        رعنا بهارلویی  تخلص باغبان
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۲:۴۵
        درود بر شما گرامی
        بسیار عالی
        سلامت و برقرار باشید
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۹:۳۲


        درود خندانک خندانک
        شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۵:۵۱
        درود بر شما و کوتاه زیبایی که قلم زدید خندانک خندانک
        قلمتان هماره در اوج خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0