دل من مُرد شبی، کز تو جدایش کردم
دل دیوانه، ز زنجیر رهایش کردم
دل من انس به زندانِ نگاه تو گرفت
تو نگاهت بگرفتی، من فدایش کردم
تو برفتی و دلم از تو نبرید هرگز
من به این قصد، چو دیوانه صدایش کردم
دل من گشت خطاکار و به زندانٍ تو شد
بارها من گِله از کار خطایش کردم
تو نخوانی دگر این شعر و اشعار دگر
پس چه بیهوده دلم را سر پایش کردم
رنگ شب خورد به امّیدِ حضورت، آن شب
دل من مُرد شبی، کز تو جدایش کردم
پی نوشت: این غزل قدیمی را به پاس تصمیمی که امروز گرفته ام به اشتراک گذاشتم. یعنی خداحافظی با غزل. چرا که با راهنمایی های اساتید بزرگوارم دریافتم که هر فردی در یک سبک خاص استعداد دارد و اگر آن یک سبک را پیش بگیرد بهتر می تواند حرف دل را به تصویر کشد.
به همین علت اشعاری که تا کنون گذاشته ام و نظرات شما بزرگواران را بازخوانی کردم. نظراتتان بسیار ارزشمند بود و یاری ام کرد سبک خود را بشناسم و با سایر سبک ها خداحافظی کنم. زین پس سفید و گاهاً نیمایی می سرایم.
سپاس از یکایک شما دوستان که مرا در این زمینه با نظرات و راهنمایی های ارزشمندتان راهنمایی نموده اید.
خداحافظ غزل
درود عزیزم
شعرزیبا وباحساسی بود
گرچه مشکلاتی هم داره ونیازمند به ویرایشه
مشخصه که ذهنت موسیقیاییه وباکمی پشتکاروتلاش درشعرکلاسیک هم می توانی موفق باشی...
اما برای شاعران تازه کار همیشه سخته که یکهویی همه ی قالبهارابتوانند یادبگیرند وهمزمان هم درتمام سبکها موفق باشند ومن توصیه می کنم همیشه به آماتورها که خودتان رادرگیراین چیزانکنید مثلا اگر درتوانتون نمی بینید که کلاسیک بنویسید زیاد گیرندید چون این خودش باعث دلسردی وناامیدی میشه
لازم نیست همه ی قالبهای شعری را یکدفعه شناخت این کاربه مرورودرطی زمان راحت خواهدشد
فقط مطالعه کنید ودر هرقالبی که فک می کنید راحت ترید بنویسید حافظ فقط غزل گفت اما شاعربزرگی هم شد
بنابراین خودتون رادرگیراین چیزا نکنید که سردرگمی بیشتر میاره بخوانید وتمرین کنید تا کم کم خودتون راهتونو پیداکنید وزیادهم استرس این که همه چیزراباید بدانم نداشته باشید همه چیزاراهمگان دانند و هیچ کس کامل نیست ونمیتونه ادعاکنه که همه چیز دانه ...
واما درمورد شعرتون..
خوب شروع کردین وارتباط بین بیتهاهم خوبه درچمند بیتش هم تصاویر قشنگی داره ازجمله بیت اول وودومش وبیت آخرتون تصاویرش خوبه
اما ایرادی که برشعرتون گرفته میشه یکی وزن شعرتونه که دربعضی جاها لنگ می زنه ویکی هم اینکه باید زبان شعرتون امروزی ترشه وتصاویری ندوتر استفاده کنین
مثلا برفتی وبگرفتی درزبان امروز تغییرکرده رفتی وگرفتی بایدباشه
تو برفتی و دلم از تو نبرید هرگز
من به جاش اینجوری گفتم:
رفتی وازتونبریده دلم یک لحظه
خلاصه اشکالات کوچیکی داره که باتلاش وپشتکار بیشتر رفع خواهدشد
درودبرشما وآفرین برتلاش وجدیت شمابرای آموختن
ان شاالله که همیشه موفق باشی نازنین