سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
    12 ذو القعدة 1445
      Sunday 19 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        يکشنبه ۳۰ ارديبهشت

        «درنگ مرگ!»

        شعری از

        مهدی انصاری سمنانی (مهرداد شیدای سمنانی)

        از دفتر دیوان سروده‌ها...ی انصاری سمنانی (شیدای سمنانی) نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۱:۲۸ شماره ثبت ۴۶۴۷۰
          بازدید : ۳۸۰   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی انصاری سمنانی (مهرداد شیدای سمنانی)
        آخرین اشعار ناب مهدی انصاری سمنانی (مهرداد شیدای سمنانی)

         
        «درنگ مرگ!»
         
        مرگ، درنگ کرده است، و من،
        خیره در چشمان پُرتَرس او!
        ...گویی مدّت‌هاست که رنگ مرگ،
        بی‌رنگ شده است در دل اندیشۀ
        بی‌مرگ من!!
                                                          مرداد 1393 خورشیدی
                                                 مهدی (مهرداد) انصاری سمنانی («شیدا»)
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباس زارع میرک آبادی
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۱۳
        درودو سلام بزرگوار
        فیض بردم از سروده ی شما
        عالی بود
        زنده و پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا حسین زاده
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۰۵
        خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۱۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۲۶
        خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۴۳
        ................ خندانک خندانک خندانک .......................
        بسیااار زیباااااا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ................ خندانک خندانک خندانک ..........................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

        بزرگی می گفت: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد.
        اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
        او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!
        دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی.
        گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟
        سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟
        کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت : تو که شیخ شهری بگو که این
        روشنایی کجا رفت؟
        چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد.
        گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
        گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو
        چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری!؟

        یادمان باشد...
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۲۰:۴۳
        بسیار زیبا
        درود خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0