سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 10 ارديبهشت 1403
  • روز ملي خليج فارس
  • آغاز عمليات بيت المقدس، 1361 هـ‌.ش
21 شوال 1445
  • فتح اندلس به دست مسلمانان، 92 هـ ق
Monday 29 Apr 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    دوشنبه ۱۰ ارديبهشت

    غفلت

    شعری از

    علی صادقی

    از دفتر دل بند نوع شعر رباعی

    ارسال شده در تاریخ شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۵۸ شماره ثبت ۴۴۱۶۹
      بازدید : ۸۰۶   |    نظرات : ۳۵

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر علی صادقی

     
    یک روز ٬تو را٬ خاک در آغوش کشد
    آنقدر مشو مست٬ که بی هوش کشد
    دستی که به مستی قدحی را بِشِکست
    روزی سر عقل است وپَرِ گوش کشد
    ۶
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    احمدی زاده(ملحق)
    سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۱۹
    علی جان دست گلت درد نکنه افرین خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۳۶
    خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    درود
    زیبا بود خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    عباسعلی استکی(چشمه)
    سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۵۰
    درود گرامی
    بسیار زیبا و دلنشین
    موثر و پر معنی خندانک خندانک خندانک
    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
    دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۵۲
    زیبا می نویسید بزرگوار....پیروز باشید خندانک خندانک خندانک
    مجنون ملایری
    دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۲۱:۰۹
    باسلام جناب صادقی عزیز موفق باشی
      مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
    سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۱۴
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    درود
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    علیرضا کاشی پور محمدی
    سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۱۶
    خندانک خندانک خندانک
    وحید کاظمی
    سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۱۱
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    درود بر شما
    بسیار عالی
    فرهاد مهرابی
    سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۰۴
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

    سلام جناب صادقی گرامی
    درود بر شما
    رباعی زیباییست

    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    آرمین اسدزاد (الف)
    سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۵۵
    ساده، صمیمی و رسا خندانک خندانک خندانک
    منصور شاهنگیان
    سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۲۶

    با درودی صمیمانه به شما ...

    موفق و پیروز باشید ...

    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

    خندانک خندانک خندانک خندانک
    صفیه پاپی
    سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۳۷
    ...................... خندانک خندانک خندانک .............
    درود همشعر خوبم خندانک خندانک
    زیبااااا بود خندانک خندانک خندانک

    ....................... خندانک خندانک خندانک ..............................
    شیطان نشسته بود بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمي‌داشت. گفتم: «ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده‌ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده‌اند.»
    شيطان گفت: «خود را بازنشسته کرده‌ام، پيش از موعد.»
    گفتم: «به راه عدل و انصاف بازگشته‌ای يا سنگ بندگی خدا به سينه می‌زنی؟»
    شيطان گفت: «من ديگر آن شيطان توانای سابق نيستم. ديدم انسان‌ها، آنچه را من شبانه به ده‌ها وسوسه پنهانی انجام مي‌دادم، روزانه به صدها دسيسه آشکارا انجام مي‌دهند. اينان را به شيطان چه نياز است؟»
    شيطان در حالي که بساط خود را برمي‌چيد تا در کناري آرام بخوابد، زير لب گفت: «آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمي‌دانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خيانت، تا کجا مي‌تواند فرا رود و گرنه در برابر آدم به سجده می‌کردم.»

    البته شما باور نکنین .جناب شیطان بیکار تشریف نداشتن و در حال خراب کردن رابطه ی خدا و ادم بودن خندانک خندانک
    ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
    سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۳۰
    جناب آقای صادقی عزیز، سلام علیکم.
    ..........................................................
    رباعی بسیار زیبایی ست، وخوب هم پردازش شده ،ولی......
    دستی که به مستی قدحی رابشکست.....
    چگونه ،دست می تواند صاحبِ عقل شود؟
    مگراینکه منظور، صاحب دست باشد.که البته به شکلِ دیگری هم می شد بیان نمود.
    خسته نباشید بزرگوار.
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
    سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۵۴
    جناب آقای صادقی عزیز، سلام علیکم.
    ...........................................................
    ممنونم ازحُسنِ ظنّی که به(دیوانه) دارید.............
    ودرست است که براساسِ احادیث، روایات، ونصِّ صریحِ قرآن.......می رسد هنگامی که ،نه تنهادست، بلکه تمامِ اعضا وجوارح، زبان می گُشایند ،وخواهند گفت آنچه راکه شاید(نه حتماً) درخاطرِ صاحبِ اعضا نمانده است.ولی
    باید عرض کنم خدمتتان..........که این صاحبِ دست است که مست است ومی شکند، ودراین شکستن ، دست را، اراده واختیاری نیست....
    پس مفهوم شعرباید به شکلی باشد که منظورراکامل بیان کند وجای سؤال برای شنونده باقی نگذارد.....مخصوصاً رباعی که ازبزرگترین مشخصّه اش ، مصرعِ اخرست که کامل کننده ی سه مصرعِ دیگرست..واِلاّ ،قبلاً هم عرض کرده ام خدمتتان که، رباعی های شما.بسیار زیبا هستند، ولی به این دلیل که دیگرمصرعِ پنجم وشِشمی درکارنیست..............بنابراین باید دقّتِ بیشتری دررساندن مفهوم باشد............عذرخواهی می کنم اگرسوءِ تفاهمی پیش امده باشد.............
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    مهدی صادقی مود
    سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۱۱
    درود برشما دوست عزیز
    زیبا بود و لذت بردم

    دستی که به مستی قدحی را بِشِکست
    روزی سر عقل است وپَرِ گوش کشد خندانک
    صابرخوشبین صفت
    سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۲۱:۵۳
    خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0