سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 22 ارديبهشت 1403
    4 ذو القعدة 1445
      Saturday 11 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۲۲ ارديبهشت

        شعری که دوست داشت به پایت غزل شود

        شعری از

        میناا عباسی

        از دفتر برکه ى دلتنگی نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۱ دی ۱۳۹۴ ۱۸:۱۹ شماره ثبت ۴۳۵۲۶
          بازدید : ۳۴۳   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        شعری که دوست داشت به پایت غزل شود

        حالا به زیر دست همین قطعه جا شده

        پیچیده دور ساقه ى تن ،واژه های لخت

        دست قلم به دامن این واژه ها شده

        تو شاه بیت هر غزلی ،در برابرت

        صد پادشاه شعر نشسته گدا شده

        تا بذر خاطرات تو را سبز میکنم

        در باورم هزار ترانه بنا شده

        دست من و قلم به هوای تو پر زد و...

        یک آسمان پرنده برایت رها شده

        شعری که دوست داشت به پایت غزل شود

        حالا شبیه قطعه در این انتها شده

        #میناا_عباسی..بداهه
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۲۱:۳۹
        درود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۸:۰۲
        درود
        زیبا بود خندانک خندانک
        محمد جهانگیری
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۲۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زیباست
        محمد جهانگیری
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۲۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زیباست
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۰۴
        ......................... خندانک خندانک خندانک ............................
        درود همشعر خوبم خندانک
        بسیااار زیبا بود بانو خندانک خندانک خندانک
        ......................... خندانک خندانک خندانک .............................
        روزی لئون تولستوی در خیابان در حال قدم زدن بود که ناآگاهانه به زنی تنه زد
        زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد!
        تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد
        و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم.
        زن که بسیار شرمگین شده بود عذر خواهی کردو گفت : چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
        تولستوی در جواب گفت :
        شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید !!!
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۵۷
        شعرت چنان شور به پا كرده ما شده
        حتي غزل به زير غزلها تا شده

        واقعا چقدر موزون و بكر سرودين عالييييييي خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۳۱
        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۱۳
        درود برشما دوست عزیز
        خیلی هم قشنگ
        خندانک
        مسعود احمدی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۴۳
        چشم هایم را می بندم
        تا مخفی شوی
        می شمارم :
        یک
        دو
        سه
        .
        .
        .
        .


        یکی انگار
        در قلبم
        پنهان شده است !

        مسعود احمدی
        درودت باد
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0