سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 23 ارديبهشت 1403
    5 ذو القعدة 1445
      Sunday 12 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        يکشنبه ۲۳ ارديبهشت

        من از شعار به شعور خواهم رسيد( صفحه چهارم )

        شعری از

        باقر رمزی ( باصر )

        از دفتر به جهنم سرد خوش آمدید نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۸:۳۵ شماره ثبت ۳۷۱۲۳
          بازدید : ۳۴۹   |    نظرات : ۲۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        من از شعار به شعور خواهم رسید
        ( صفحه چهارم )
         
        شب به چراگاه شفق مى ‏روم
        روز در انديشه ‏ى حق مى ‏روم
         
        نتیجه تصویری برای شب
        تا برسم بر لب ايوان او
        پاى بساط دل ارزان او

        دانه بچينيم و شود سير او
        دل كه شد اندازه‏ ى نخجير او

        سيلى ناحق زده ‏ام را بزن
        صاحب سيلى كه شدم در كفن

        نرگسم از دوش نخوابيده است
        يك سر نخ از تو نتابيده است

        كاش چمن دريد سلطان نبود
        سلطه بر اندام غلامان نبود

        كاش بلالى سر بامى نبود
        از سر بام تو پيامى نبود
         
        نتیجه تصویری برای کعبه
        حال كه از بام تو آمد پيام
        بى ‏تو چه اميدى بود در قيام

        يوسفى از عالم غيب آمدى
        بهر بر اندازى عيب آمدى

        آمدى اما ز چه رو رفته‏ اى
        رفته ‏اى اما به چه سو رفته ‏اى

        آ كه سفر با صفر آغاز شد
        روضه ‏ى بى‏ جان و سر آغاز شد

        رفتى و با رفتنت ايمان برفت
        خرقه و سجاده و عرفان برفت
         
        نتیجه تصویری برای سجاده
        عيسى مريم پى در منتظر
        آدم و حوا و بشر منتظر

        آ كه ز مهر تو چمن گل دهد
        سوسن و آلاله و سنبل دهد

        شام غريبان من از دست توست
        سفره ‏ى بى‏نان من از دست توست

        در شب يلدا سحرم باش و بس
        شاهد چشمان ترم باش و بس

        نوح نبى رفته و جا مانده ‏ايم
        بى دل و با خوف و رجا مانده ‏ايم

        كشتى اگر اين دل عاشق نبرد
        سيل خروشان مى و پيمانه برد

        ديدى اذان راهى بتخانه شد
        ديدى كه بتخانه چو ويرانه شد
         
        نتیجه تصویری برای بتخانه
         
        باقر رمزی باصر
         
        ادامه دارد . . .
         
        ۱۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0