سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 18 خرداد 1403
    1 ذو الحجة 1445
    • سالروز ازدواج حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه سلام الله عليها، 2 هـ ق
    Friday 7 Jun 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۱۸ خرداد

      سلام ای برترین اندیشه ی خلقت

      شعری از

      حسین دلجویی

      از دفتر بخاطر چشمانش نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ ۲۳:۴۴ شماره ثبت ۲۷۱۹۳
        بازدید : ۷۴۸   |    نظرات : ۲۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر حسین دلجویی

      سلام ای آشنا....
      ای پاره جان...
      ای امید....
       ای نور
      سلام ای ازدحام ذکر خوبی های هر روزم
      سلام ای ماهتاب خاطرات اشک جانسوزم
      سلام ای تو
      فرشته...
      ای ملک...
      ای عشق...
      ای تندیس خوبی های جاویدان...
      ----
      سلام ای برترین اندیشه خلقت
      کنون از عرش میخواندند
       عنوان ملک گونت
      گمانم اشتباهی بر زمین آورد یزدانت
      تو رفتی و مگر از خاطراتم میرودشبهای احسانت
      مگر بی روی ماهت روز من شب میشود اصلا...
      سلام ای مادرم
      ای خفته پشت قرنها واژه...
      نماد عشق...
      ای سبز مصفا
      ای خداوندم....
      -----
      منم،   مادر ...
      منم این کودک گنگ و گنهکارت
      منم این اشک ماسیده به خط دیده ی بازم
      منم پروانه ای بشکسته پر بر بام پروازم...
      تو رفتی و پس از تو خاطرات کودکی گردیده همرازم
      -----
      همانا کودکی هایی که بی آرام
      در آغوش گرمت گریه میکردم
      تو را بیدار میکردم
      توی خسته
      توی تن کوفته ازکار روزانه
      تویی که تازه چشمت گرم رویاهای من میشد
      چه فرزند بدی بودم
      و تو آرام میخواندی
      و تو آرام میگفتی
      لالالا لا ...گل پونه...
      بخواب ای ماه دلبندم
      بخواب ای ناز فرزندم
      وگرنه گرگ کوچه زود میفهمد صدایت را
      ویا  هاپوی وحشتناک آدمخور
      وگرنه غول می آید
      همان دندان دراز گوش تیز پشت پشمالو
      ویا آن  سر سیاه بیت انگشتی که میدانی
      همان یک سر دوتا گوش دو پای سخت وهم آلود...
      -----
      و تو آرامتر در گوش من با عشق میخواندی
       برو ای گرگ بد طینت
      برو ولگرد هاپوووو ،
      خسته جان کوی تاریکی...
      برو ای غول بی شاخ و دم بدجنس
      هم او که گریه میکرد
       بچه ی همسایه ی ما بود
      برو آنجا....
      برو او را ببر....
      این کودک من،بچه ی خوبیست
      و او چشمان خود بسته
      برو ای سرسیاه بیست انگشت،
      کودکم خواب است
      و من آرام با موسیقی و لالایی و
       گرمای قلبت خواب میرفتم
       
      ------
      زمان کودکی طی شد
      گذشته رفت و تو رفتی
      و من ماندم...و اندوهم
      همان سگ آمد و با تکه ای نان یار غارم شد
      وفا آموختم از اوحفاظ کار و بارم شد
      و آن گرگی که میگفتی
      ندیدم من کسی را پاره گرداند
      و یا یک بچه را از مادرش طوری جدا سازد
      سرش در کار خودبود وبه کس کاری ندارد او
      و آن غول و همان غوغای وهم آلود....
      و اما آن سیاه بیست انگشت مادرم ،
       آن مرد نامرئی...
      دلم بشکست و پامال دو صد غم کرد
      زبانش چهره اش مهرش قرارش عهد وپیمانش
      نهانش ظاهرش عشقش نگاهش نام وعنوانش
      همه ظاهر
      همه بازار مکاره
      همه بازی نمایش مکر بود و حیله و تزویر
      رهایم کرد آخر بی سبب با دیگری پیوست...
      کنون تنهای تنهایم...
      ----
      کنون با تو کنار تو بساط درد دل دارم
      -----
      کنون مادر بخواب آرام ...
      کسی را با تو کاری نیست
      لالالا لا ...گل پونه...
      منم،   مادر ...
      منم این کودک گنگ و گنهکارت
      منم این اشک ماسیده
       به خط دیده ی بازم
      منم پروانه ای بشکسته پر
       بر بام پروازم...
      -------
      روانت خرم و روح تو شاد و یاس بالینت
      همیشه، میهمان کردگار  مهرآیینت
       
      =====
      دلجووو
      پنجشنبه22خرداد
      ۸
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      المیرا قربانی

      هوای تبریز عالیه اا خدایا به آنچه دادی تشکر اا به آنچه ندادی تفکر اا به آنچه گرفتی تذکر اا که داده ات نعمت و نداده ات حکمت است
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      الهی خرم و دلشاد باشید ااا شما در زمره ی اوتاد باشید ااا چشم البته شبهای خنک تبریز به عالمی می ارزد حتما تشریف بیارید همگی نابیان ارجمند و عزیز قدم بر دیده
      المیرا قربانی

      درود اا عزیزم انشالله روحشان شاد اا ما هم تا صبح همان روز پیگیر بودیم اا و خیلی هم متأثر شدیم اا شهر تبریز رو خیلی دوست دارم باید یک بار آقای خوشرو رو بیارم تبریز رو ببینه اا خیلی گریه نکنید اا روزگار همین وزندگی جاودانه ما دنیای ابدی است اا آرام باشید و مرتب ذکر بگویید اا التماس دعا
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      دلخوشی و عشق و امید همیشه همراه باد ااا لبخند و یاریِ خدا ستاره و ماهِ تو باد ااا نه استادبانوجان امروز پنجشنبه ست همش گریه کردیم یه حس غربتی داشت شهر تبریز هم به دلیل مرگ شهدای بالگرد هم اینکه خیلی وقته تبریز نبودم ااا بداهه د
      المیرا قربانی

      تنهای تنها اا عرض ادب و احترام خدمت شما استاد عزیز اا خوش میگذره اا امیدوارم حال دلتان همیشه شاد و سلامت باشید

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0