من انتخاب شدم...

به نام خداوند ِ ....

مزرعه زرد نبود...

وعده ی تابستانی گرم, قبل از بهار

مترسک مزرعه , مرا ,

ایستاده به خلسه برده بود...

کشاورز که بیدار شد؛

مترسک از پا افتاد...

"مورچه ها در عزای گندم مردند"

خورشید هرگز نتابید!

پ.ن1:

خط سبز رنگ تضمین خط آخر شعر"گندم"

سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)

پ.ن2:

هروقت خواستی بدانی کسی دوستت دارد یا نه,  توی  چشمانش  زل بزن :

اگر نگاهت کرد عاشقت هست.

اگر خجالت کشید برایت میمیرد.

اگر سرش را  انداخت پایین و یک لحظه رفت توی فکر بدان 1 لحظه بدون تو زنده نمیماند.

و لی اگر سرش را  انداخت  پایین و حرف را عوض کرد اصلا دوستت ندارد.

پ.ن3:

گاهی بسته به شرایط موجود تمام "تلاشت" را میکنی اما تلاشت "متلاشی" میشود.

همه ی کسانی که با آنها "همراه" بوده ای , "بیراهه " ات میشوند.

قانون زندگی , شماره ی یک:

انتخاب کنی زنده ای , انتخاب شوی میمیری!