سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403
    2 ذو القعدة 1445
      Thursday 9 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت

        غزل رخ تو (عربی و فارسی)

        شعری از

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        از دفتر شب های تاریک نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۲ ۱۸:۱۹ شماره ثبت ۱۹۴۵۷
          بازدید : ۶۰۲   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        غزل رخ تو (عربی و فارسی)

        هر سحر گاهی رخت با دلم نجوا می کنـد

        عاشقی در خاطراتم شبی رویا می کنـــد

        ***

        من همانم ماه و اختر از کلامم عاجز اســت

        پاس دار آن سیرِ روحت جنگ بر پا می کند

        ***

        ذوب شد شمعِ شبم را در فروغِ انتــظار

        دود کردی نامه هایم شعله شیدا می کند

        ***

        دل بسوز از غمِ هجرِ بوسه های بردگی

        لبِ خشکیده بمان آغوشِ صحرا می کند

        ***

        طلبِ ذهن خبر چینِ تمنّای ادب

        رقصِ دیوانه و تن روزه را رسوا می کند

        ***

        دور تو پروانه ام شانه زدم آن زلفِ تو

        سوزشِ بال و پرت را درد و زیبا می کند

        ***

        دار شد فلبِ حزینم در کمندِ موی تو

        بی کس و تنهای تنها دلم آوا می کند

        ***

        تو همانی که کشیدی پای دارِ سرنوشت

        زیرِ پای زندگی را دلت غوغا می کند

        ***

        از عذابِ چشم هایت پلِ وصلِ دل شکست

        دلبری با قهرِ چشمت اشکی دریا می کند

        ***

        حیف آن زبده ی عمرم طی شده در قهر و غم

        دل پشیمان است ولی تقصیرِ دنیا می کند

        ***

        کوچِ من از این فلک محتاجِ دیدارت نبود

        غصّه هایت در دلم گرما و سرما می کند

        ***

        مژدگانی می دهد دشمن ز ترکِ این دیار

        بی خبر مغرور زر شد دلت فتوا می کند

        ***

        یا عجاج الدهر جفّی خاطری ساکن غریب

        ما سکنت البید لجلک قلب و تنها می کند

        ***

        اقرا بکتابی او جبینی و العیون الساهرات

        شوف گلبک و اشتکی له ظلم و پیدا می کند

        ***

        یا حسافه الشیب عاجل جانه  من دون الحبیب

        باغ و بستان وجودم رنگِ سیما می کند

        ***

        جاسم ثعلبی (حسّانی)  29/07/1392

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0