چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
بود و نبود شعری از
از دفتر کیش و مات نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۲ ۲۰:۳۷ شماره ثبت ۱۷۹۲۸
بازدید : ۶۹۸ | نظرات : ۲۱
|
|
یکی بود یکی نبود توشبای خیال من هیشکی به جز سکوت نبود یه دیواربود که روهیچ آجری بند نبود سایه دیوار بلند خودش رمزوراز بود این آغاز ماجرا اما همش نبود شبی که ماه تو آسمون پیدا نبود تو سفره آدما غصه و غم بود یه پرنده می خوند که تا بود نبود اون شب همه چیز جزمهره های بازی سیاه و سفید نبود ولی جای شما تو نرد عابرها خالی بود آخه تو ترافیک خیابون هیچ ماشینی نبود سرچهارراه حوادث توروزنامه ها بحث بود ولی هیچ خلافی تو دشنه و چاقو پیدا نبود تو رویای خیس آدما بارون بود اما هیچ تشکی روی بند آویزون نبود تخته سیاه تو کلاس نشسته بود اما ردپایی از الفبا نبود حرف از همه چیز وهمه کس بود اما اینجا خبری از دنیا نبود
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.