سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 24 خرداد 1403
    7 ذو الحجة 1445
    • شهادت حضرت امام محمد باقر عليه السلام، 114 هـ ق
    Thursday 13 Jun 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      پنجشنبه ۲۴ خرداد

      صورتی های فزاینده

      شعری از

      کاظم دولت آبادی(فراز)

      از دفتر فراز ١ نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۹ تير ۱۳۹۲ ۰۱:۲۱ شماره ثبت ۱۴۵۴۸
        بازدید : ۸۰۳   |    نظرات : ۵۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر کاظم دولت آبادی(فراز)

      "صورتی های فزاینده " - آخرین گام ها گام هائی که نه پس است و نه پیش رعشه در تکرار _سکون حسی از ارتعاش تور ماهیگیر_ دهکده حس جلو زدگی از نا پیداهای پاکوب_ مسیر حس رنگ پریدگی_ آفتاب در مرده سنگ های بی اعتنا - آری آواری بر من سقوط کرده است - حادثه ای در ناتمام من - . . . تاریکی فرا رسیده است و من در فراموشی یخ زده ام دقیقتر بگویم در مدار هفده درجه جائیکه صخره ها از خود آویخته اند - بی اتکا- - من گمشده ای هستم در مقیاس های ناپیدا آویزان از پشت_ پنجره ای از جنس_ یخ در آنسوی پنجره پرنده ای زل زده به من اما به چی ؟ به من_ یخ زده در تاریکی ؟ - چنگ میزنم به شیشه - خراشی روی یخ- گشاد میشود چشم پرنده بسان جغد _افتاده ، بی حرکت چون شبه - می چکد چند قطره مهتاب از چشمان_ جغد در رگه های کبود از لایه های بنفش در زبانه های یخ از ناله های شب درفالوده های سرد از بغض آه در نقر آبی های پراکنده بر سورمه ای های بی کران - اشاره میکند می روم به دنبالش صدائی می پیچد در گوش من - آه این چه صدایی است کدام پنجه چنگ میزند بر ضمیر من؟ - چه چیزی بر سوز باد سرد می کوبد؟ کدام میتو کندری؟ کدام آ . ت . پ . ی نا آشنا؟ - آه ای دوست کسی صدایم می کند کسی شعر ی می سراید در نهاد _ من و من کشیده میشوم در بافتی از شیشه های یخی . . . صبحدم فرا رسیده است و من غوطه ور در صورتی های فزاینده در رنگهای بازتاب هم چنان حیران از حرارت_ وصف ناپذیر از شعله های فروزان_ یخ - بر میگردم ، و نگاه میکنم - دو چشم_ گشاد، هم چنان در انتظار ----------------- 05/04/92 کاظم دولت آبادی (فراز)
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0