سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403
    1 ذو القعدة 1445
    • ولادت حضرت معصومه سلام الله عليها، 173 هـ ق، روز ملي دختران
    Wednesday 8 May 2024
    • روز جهاني صليب سرخ و هلال احمر
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت

    راه آبادی کجاست؟

    شعری از

    کاظم دولت آبادی(فراز)

    از دفتر فراز ١ نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۹۲ ۱۵:۲۵ شماره ثبت ۱۴۰۹۹
      بازدید : ۷۰۴   |    نظرات : ۶۳

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر کاظم دولت آبادی(فراز)

    قبل از خواندن شعر زیر لطفا توجه فرمائید که شعر دارای تصاویر ناخوشایند است. در صورتی که علاقه ای به این نوع شعرها ندارید و یا هم اینک حس و حال خواندن این نوع شعر را ندارید از خواندن آن خوددراری کنید. با سپاس از حضورتان. " راه آبادی کجاست؟ " خانه ام آنجاست پشت آن تک درخت_ بریده از ریشه پنجره هایش را خاک گرفته تانکر _آبش خالی است چکمه ها یش آویزان . . . آسمانش بی رنگ سنگینی_ سرب در حلق برق_ جیوه در بشقاب الیاف_ آزبست در سینه پس و پیش شدن و غوطه ور شدن_ ظروف در ضیافتی از نیمه شب در گنداب اشیا برهنه در هر سو لبه ی تیغ و سرنگی آلوده در کمین خاک_ رنجور و نفس های آخر_ دریا ، در سیاهی_ نفت و پرنده ای در چنگال_ قیر_ سیاه پشت آن خانه عکس_ یادگاریست از یوز پلنگ_ نحیف و مرد_ بالای سرش خیره به دوربین با اقتدار پشت آن خانه عکس_ یادگاریست از جاده ی سبز از میان جنگل_ ابر و مردان کت و شلوار پوش ، با کلاههای ایمنی در کنار بولدوزر پشت آن خانه عکس یادگاریست از خانواده من در دل_ طبیعت آویزان از درخت و سرمست از افروخته آتشی از شاخه های نهال_ سبز پشت آن خانه حیات بجا مانده ایست از جنگ سوسکهای اورانیوم خوار و ارواح سرگردان_ سر در کلاف . . . خانه ام آنجاست پشت آن زمین آلوده روزی من در آن خانه کپک زدم و درست پنج دقیقه مانده به کشف_ داروی جدید طعمه ی کرم های اشعه تاب شدم آن صندلی را می بینید؟ قرار بود روزی من در آن بنشینم و مسافری در گذر از پنجره ی ماشین اش سر در آورد و بپرسد: آقا راه آبادی کجاست؟ ---------------------- کاظم دولت آبادی (فراز) 30/03/92
    ۰
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0