يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
داستان من(زمستان پارسال) شعری از
از دفتر دل نوشت فانوس نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۰۹ شماره ثبت ۱۳۷۰۶
بازدید : ۸۹۰ | نظرات : ۶۳
|
|
اینم مثل بقیه مال زمستونه:
ببین داداش لازم نیس که فیلم ببینم
شعرامو از داستان بگیرم
میخوایی یه فیلم ببینیم؟
با هم یه درس بگیریم؟
من خودم داستانی دارم
واسه خودم زخمایی دارم
بگزریم ، نه بزار که بگم
دیکه میخوام تو رو نبینم
تویی که بکنی ل*شی
تویی که کفتاری حاجی
ببین من دیگه علی مرامی نیستم
که کاری بخوایی همیشه باشم
فهمیدم دارم ضرر میبینم
پولم دارم تو جوب میریزم
مرام گذاشتم مشکل نبینی
تو راهت قله ببینی
گاش میفهمیدی ، همیشه باتم
اگه بکن نباشی ، بازم
تا ته خط کمک میبینی
امداد خودرو چیه تو ماک میبینی(ماک=کامیون های که شبیه سگای بول داگ)
ببری تحویل دادی ، همتا نداره
زخماش عمیقه ، درمان نداره
زخماش و ببینی ،میگرخی پسر
هرکدوم قصه داره ، گوش بده به من
اون آرومه قر نمیزنه
با لاشخورا حتی ، حرف نمیزنه
میخنده ولی فک نمیزنه
با آدما به راحتی دم نمیپره
آخه بغض گلوشو بسته
توی تنش راه دردا بسته
خلاصه کلوم یه مرد خسته
میجنگه با دل شکسته
با این که خستم
همین که دستم
پره از زخمایه ، تلخ اند
دلم میخنده ولی ، تنگ تر
داره میشه ، هردم
برای یه همدم
باید حتما
عرق بریزم از تن
برای رسیدن به ، بهترین لحظه خندم
شاید به حرفم
میزنی پوزخند
ولی من بستم
کمر برای حرفم
که کل متنم
داره میگه
دل و بزن به دریا مشتی
تو راهم الکی نریز اشکی
جلو دشمنات وا ندی کشکی
فانوس
-----------------------
این شعرم دیروز که شعراتون رو خوندم اومد:
دلم شکست وقتی خوندم:
دلم گرفته از زمونه ای که ، دل دوستانم شکست
هر صفحه میرم ، شعری از یک دل شکسته است
هر ورق کینه به انتظار ، انتقام نشسته است
اطراف حرفاشون یه امید خسته است
من ندارم طاقت این همه سیاهی
میخوام بشون بگم تو این تنهایی ، خیالی
داداشی منو داری
دل شکستمو داری
نبینم دلت گرفته از خدا و بنده هاش
با خنده بگزرون تموم لحظها
اون همیشهبه بنده هاش ، نگاه دایمی داره
ایرانسل نیس که بگیم ، موقت و اعتباری هم داره
فانوس
همیشه شاد باشین که ناراحتیتون باعث ناراحتی منم میشه<3
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.