نیمه مست

درودبرشما شاعرجوان
بسیارزیباودلنشین بود
آفرین

درود بر جوان با استعداد رضاجان سعادت نژاد

اسم مبارکت را که پای برخی اشعار از جمله شعر خودم دیدم حدس زدم که شعری برای ارسال داری و یا ارسال کردی و منتظر شعرت بودم

اولا اینکه
زیبا نگاشتی و تصاویرت خوب بود آفرین

اما با عنایت بر اجازه ی نقدی که صادر فرمودی چند نکته را عرض میکنم

در مصراع دوم با عنایت بر رکن مفاعلن خروج از وزن داری به جای (به) می‌توانی (بر) استفاده کنی

کاربرد کلمه ی عاشقتم در مصراع پنجم از یکدستی زبان شعر کاسته است

در مصراع پنجم با عنایت بر شناسه ی موجود برای متکلم وحده کلمه ی ( من) حشو است

بنزین و نفرین قوافی سستی هستند همچنین قوافی عادت و راهت

باز کلمه ی قلم هات زبان شعر را مختل کرده است

نکته ی آخر اینکه

اشتباه در انتخاب قالب شعرت را ابتر گذاشته و آخر و عاقبت شعر معلوم نیست و گویا قسمتی از شعر که مکمل آن هم هست وجود ندارد

برایت سلامتی و موفقیت آرزومندم

زبان شعرتون کاملا امروزی و جذابعععع
خیلی هم زیباست آفرین‌تان
ولی با فرمایشات استادان نیز موافق اندر موافقم..
درود بر یاسووووومرد جوان
شاد باشید

درود بزرگوار
جالب و زیباست

درود جناب سعادت‌نژاد گرامی
زیباست 🌺🌺👏

درود بر شما

درود بر شما جناب سعادت نژاد بزرگوار 🌺💐🌺
مشتاق دیدار خیلی وقته نبودید
عاشقانه بسیار زیبایی سرودید واقعا لذت بردم آفرین ها 🌺🌺💐

درودها بر شما زیبا سرودید
موفق باشید

درود بر شما شاعر گرامی
به نظر میاد در ارسال عجله کرده اید
قافیه های بیت اول معیوب هستند
موفق و نویساتر باشید
🌸🌸🌸

سلام
شعر قشنگی خواندم؛ سپاس.
یک نکته:
«تنم به بویِ زنانه‌ت نکرده بود عادت
که به مسیر جدایی دچار شد راهت»؛
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (فع‌لن) [ں _ ں _ / ں ں _ _ / ں _ ں _ / _ _].
نکتۀ جالب‌توجّه در مصراع نخست این است که شاعر عینِ «عادت» را با ادغام دالِ «بود» در «عا» (از «عادت») حذف کرده است:
تَ (ں) نم (_) به (ں) بو (_) = مفاعلن / یِ (ں) نِ (ں) گا (_) هت (_) = فعلاتن / نَ (ں) کر (_) بو (_) دا (_) دت (_) = فع‌لن؛
این کار در شعر فارسی موافقان و مخالفانی دارد و به گمانم هیچ اشکالی ندارد...
موفّق‌تر باشید

درود بیکران جناب سعادت نژاد گرامی
شعر زیبای را از قلمتان خواندم
سرفراز باشید و بی نیاز