سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
    24 شوال 1445
      Thursday 2 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت

        درد تنهایی

        شعری از

        توحید هاشملو قلمدار

        از دفتر غم عشق نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ ۱۹:۱۳ شماره ثبت ۱۲۵۶۷۳
          بازدید : ۱۲۴   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر توحید هاشملو قلمدار

        نمیدانم دلیل این همه تنهایی چیست؟
        اصلا تنهایی چرا با این همه آدم 
        می‌شناسی تنهایی را
        آشنایی با بی کسی
        اصلا تا حالا فکر کردی چرا تنهایی؟
        تنهایی درد است
        افسوس خوردن و پر از غم است
        گاه به میل خود میشوی تنها
        که ندارم با آن حرفی 
        حرف من تنهایی جبر است
        آن زمان که چاره ای نداری
        تکیه گاهت میشود ستون های خانه
        برای بغل کردن تنها زانوی غم
        خوراکت میشود خودخوری
        تعریف نمیخواهد لبخند تلخش گویاست
        نگاه اشک آلود و چشمان غم زده 
        فریاد میزنند تنهایی را
        سعی بر قول زدن دلت داری
        التیام میدهی زخمهای درونت را
        شب که میشود غم‌ها با سیاهی شب احاطه میکنند
        یادت میرود همه آن قول زدن ها و التیامها
        در افکار خود غرق میشوی
        قصه شمع و پروانه را شنیدی؟
        که شمع به پروانه گفت:
        من عاشقم گر بسوزم رواست!
        تو را ناله و سوز چراست؟
        عاشق جز سوختن راهی ندارد
        التیام پروانه هم فایده ندارد
        همدردی پروانه فقط پر پروانه را می‌سوزاند
        وگرنه شمع در غم عشق میسوزد و آب میشود
        صبر بر دل عاشق راهی ندارد
        جز اینکه درد به غم هایش می افزاید
        بیچاره پروانه که در غم شمع پر می‌سوزاند
        و خوش به حال شمع که پروانه درکش میکند
        بیچاره من که تنها سوختم 
        شعله های غم در دلم شعله میکشد
        می‌سوزم و آب میشوم یواش یواش
        روزی میروم و مینویسد اسم من و در خاطره هاش
        آشنایی با بی کسی
        اصلا تا حالا فکر کردی چرا تنهایی؟
        تنهایی درد است
        افسوس خوردن و پر از غم است
        گاه به میل خود میشوی تنها
        که ندارم با آن حرفی 
        حرف من تنهایی جبر است
        آن زمان که چاره ای نداری
        تکیه گاهت میشود ستون های خانه
        برای بغل کردن تنها زانوی غم
        خوراکت میشود خودخوری
        تعریف نمیخواهد لبخند تلخش گویاست
        نگاه اشک آلود و چشمان غم زده 
        فریاد میزنند تنهایی را
        سعی بر قول زدن دلت داری
        التیام میدهی زخمهای درونت را
        شب که میشود غم‌ها با سیاهی شب احاطه میکنند
        یادت میرود همه آن قول زدن ها و التیامها
        در افکار خود غرق میشوی
        قصه شمع و پروانه را شنیدی؟
        که شمع به پروانه گفت:
        من عاشقم گر بسوزم رواست!
        تو را ناله و سوز چراست؟
        عاشق جز سوختن راهی ندارد
        التیام پروانه هم فایده ندارد
        همدردی پروانه فقط پر پروانه را می‌سوزاند
        وگرنه شمع در غم عشق میسوزد و آب میشود
        صبر بر دل عاشق راهی ندارد
        جز اینکه درد به غم هایش می افزاید
        بیچاره پروانه که در غم شمع پر می‌سوزاند
        و خوش به حال شمع که پروانه درکش میکند
        بیچاره من که تنها سوختم 
        شعله های غم در دلم شعله میکشد
        می‌سوزم و آب میشوم یواش یواش
        روزی میروم و مینویسد اسم من و در خاطره هاش
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جواد کاظمی نیک
        يکشنبه ۵ آذر ۱۴۰۲ ۱۴:۰۲
        درودبرشما توحید جان عزیزمممممم بسیار پرمفهوم بود 💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵
        🩵💙💙💙
        💙💙💙
        🩵🩵
        💙💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵
        🩵💙💙💙
        💙💙💙
        🩵🩵
        💙انشالله دلتان همیشه شاد وسلامت وتندرست باشد
        محمد اکرمی (خسرو)
        يکشنبه ۵ آذر ۱۴۰۲ ۱۴:۱۷
        درود جناب هاشملو
        خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۵ آذر ۱۴۰۲ ۱۷:۰۴
        خندانک خندانک
        لذت بردم
        درود ها برشما
        شاعر گرامی
        خندانک خندانک
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        يکشنبه ۵ آذر ۱۴۰۲ ۱۹:۱۷
        درود برشما

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0