من می دانم
شاعر خوبی نیستم!
نویسنده خوبی نیستم...
اما گاهی شعر هایم
خیلی خوب از آب در می آید!
واقعا عجیب است
باید دست غیبی در کار باشد!
و گرنه من...
به این خوبی نمی توانم بنویسم
بفرما...
همین نوشته ام خیلی عالی در آمد!!
®[ کی گفته عالی در اومده؟
اصلا هم اینجور نیست!]
والا چی بگم
شاید تو راست میگویی
عجله نکن شاید آخر سر خوب در آمد!
وایسا ببینم!
اصلا تو کیستی؟
چرا وسط شعرهای من می پری؟
®[ من همونی ام که شعر های بی حال تو رو...
باارزش می کنم]
خدا شاهده کل موهای بدنم سیخ شد...
می دانستم خودم نمی نویسم!
الان یک جوری شدم
راستش ترسیده ام
®[ نترس عزیزم!
جن که نیستم!
شاید فرشته م باشم
من به تو کمک می کنم خوب بنویسی
و گرنه تو هیچی بلد نبودی و نیستی! ]
می دانستم...
به خدا می دانستم باید دستی در کار باشد
و گرنه من نه شاعر بودم
نه اصلا بلد بودم بنویسم
خودت را معرفی نکردی؟
®[ میتونی منو خلاقیت صدا بزنی
ولی خلاقیت نیستم!]
الان چه؟ این نوشته م خوب است؟
®[ آره... الان دیگه نوشته ت عالی شد
چون من خواستم...
نه تو!
حالا فهمیدی؟ ]
حق با توست فرشته ی شعرم...!
هیچ چیز نمیتوانم بگویم...
نفسم بنده آمده است!
®[ ول کن دیگه شعرت تموم شد...
کم مهمل بگو شعرتو چِرت نکن]
خودت که داری خرابش می کنی...
®[من فرق دارم...
هر وقت بخوام شعر تو خوب می کنم
هر وقتم بخوام خرابش می کنم
تا بیشتر از این شعرتو چرند نکردم
دیگه هیچی نپرس
به هیچکیم راجب من صحبت نکن...]
مکالمه بسیار بامزه و باحال بود..
بنظرم فرشته شعرت.. باید احساس باشه و خلاقیت در رتبههای بعدی قرار میگیره.. احساس واقعنی وقتی حاکم بر شعری باشه.. هر چقدر هم شعر یا نوشته ساده باشه.. صداقتش رو فریاد میزنه و اونو برای خواننده جذاب و دلنشین میکنه..
نوشتههای ساده اما متفاوتتون رو دوست دارم..
درود جوان مستعد
برقرار باشید