سلام دوستان خوبم چه خوب شد امیر حسین عزیز زحمت نقد این شعر کشیدند
و نکاتی واقعا بجا ودرست گفتند و در تکمیل فرمایشات امیر.
بخشی را هم خوب طبیعتا نمی توانستند در این چند سطر کامل بیاورند
اتفاقا هر آنچه که واجب تر بود آوردن و برای نمونه مثال هایی از خود شعر برای تایید صحبت هاشون ارایه دادند. خوب بود
و این مسئله را باز گو کنم که خیلی مهم به نوعی نقد کردن شعری، نقد شدن خود منتقد هست، پس این کار امیر حسین واقعا جای تقدیر و تشکر داره
من فقط یکی دوتا نکته را عرض کنم.. ..
1 از قول یه بزرگی دوجا یا... استفاده از زبان محاوره.بود در شعر 2 شعر به نظرم بیشتر از تضاد طبقاتی از شکافی صحبته می کنه شکافی که سه رنگ اینجا نمایندگی می کنه ازشون .. ناگفته نمونه پرچم ایتا لیا هم از همین سه رنگ و قبل و اتفاقات بعد جنگ جهانی برای ایتالیا...
همین تقابل دو باره اینجا شکل میده
از همه جالبتر شاعری به سن آقا رضا براش دغدغه شده نوشتن ازش و جالبتر با آگاهی هیچ سمتی از این تقابل نمی ایسته خیلی مهم شعر سمت پست مدرن
میره
نسبت به مسائلی که گفته شد دربست نظرات امیر حسین را قبول دارم
و فقط خواستم نگاه خودم به شعر که به شاعرش قول نوشتن داده بودم بخشی بیان کنم
حداقل گوشه ای را به بهانه نقد امیر حسین نوشتم
و یه چیز دیگه از یکی از کلاس های استاد کدکنی که بصوت فیلم می دیدم و گفتنش اینجا خالی از لطف نیست
در مورد فرم و فرمالیسم روسی می گفت.
به زبان خیلی ساده هم
(این که چگونه می گویی فرم کار مشخص می کنه از چه و از کجا و چرا می گویی بحثش جداست اما چگونه گفتن که فرم کار مشخص می کنه
اینکه بتونی ی چیز نو. هرچیز نو، کجا وکی خرج کنی مهم در فرمالیسم. یعنی یه کلام، حضور زیاد تصویر بکر و نو خوب دلیل برتری نیست. خوبیش چگونه و کجا استفاده کردن و این خیلی مهم
در تکمیل صبحت های امیر حسین نوشتم.
البته جسته گریخته امیدوارم کوتاهی ها را ببخشید که عجله و قولم... دلیل خوبی نیست برای کوتاهیم اما زندگی ...
واقعا نسبت به کار قبلت رضا خوب بود از اینکه این همه آگاهی به پیرامونت داری جای تقدیر و خوشحالی داره
اگه روز گاری در مقابل شعر بشدت محبوب و متعهد و دغدغه مند شاملوی عزیز، جامعه شعری به سمت شعر احمد رضا احمدی عزیز و بیژن الهی رفت که بعدها موج نو حجم و شعر دیگر و موج ناب و هفتادی ها و ساده نویسی امروز در ادامه اش ... .
این شعر تو امروز اگه با آگاهی از همه این جریان های شعری بود (که امید وارم باشه) به یقین می گویم جوان تر ها دارن سمت شعری که نسبت به جامعه اش آگاه و احساس مسولیت داره میره و این نوید روز های خوب
و امیدوارم همین طور باشه،
و رضا جان سعادت نژاد
این سپید از سپید قبلی بهتر است اما هنوز جای کار داری و باید بیشتر تلاش کنی تا بهتر بشوی و به کیفیت بالایی برسی.
نسل های سوخته (سوختن استعداد و آرزو)
وعده های پوچ
وعده های دروغین (چرا دو بار؟!)
فقر و اختلاف طبقاتی... اینها ایده های این شعر بحساب می آیند.
مساله اینجاست که محوریت شعر، واضح و کمی لخت است.
مفهوم در دل شعر باید حل شود و ایده ها نیاز به اجرای بهتر و پرداختی پخته تر دارد.
ارتور رمبو میگوید:
شعر، همان كشف و شهود است، آفرینشی برگرفته از ناشناخته ها و تنها کسی شایستگی نام شاعر را دارد كه اهل كشف باشد. و این گفته نشان میدهد شاعر برای یافتن، جست وجو و كشف، نیازمند حركتی آگاهانه، عمیق و شاعرانه است تا بتواند ارتباط های پنهانی اجزای یك كل را نسبت به یكدیگر، به كوشش (نو اندیشیدن) بشناسد و بازیابد.
(برجسته سازی زبانی) در کنار؛ قاعده کاهی و قاعده افزایی، چند صدایی، بیان و اجرای بدیع و جلوههای نمایشی از مهمترین مولفه های شعر امروز است.
مساله (زبان شعر) که سابق گفته بودم و همچنین روایت هنوز به آن فرم مطلوب نرسیده است، روایت (خطی و غیرخطی)
و همچنین فرم و تکنیک درباره اش بیشتر مطالعه کن.
تمام توان شاعر نباید صرف ترکیب سازی و تشبیه بشود بطوری که عناصر دیگر شعر کمرنگ باشند.
(در شعرت این دو پررنگتر از موارد دیگر است)
اسماعیل هایت را قربانی کن!
اسراییل، وعده های دروغین
فلسطین، مغز
یعنی در هر دو سطر بهتر بود که یک کدام را انتخاب میکردی.
یادت نرود چفت و بست شعر باید محکم باشد بگونه ای که اگر یک کلمه را جدا کنی تمام جمله ضربه ببیند. آرایه های مناسب ادبی و انتخاب درست کلماتی که به سادگی قابل جایگزینی نباشند.
شاعرِ خوب بجای توضیح و گزارش دادن، باید نشان بدهد:
یعنی موقعیت های شاعرانه را بسازد و تصاویر تازه ای خلق کند(بکر و بدیع) و از زاویه ای متفاوت به مسائل بنگرد و نوع نگاهی را جاری کند که از عهده هر شاعری خارج باشد.
(آشنازدایی) بسیار اهمیت دارد؛
البته تمامِ هدف شعر نیست، بلکه به عنوان یکی از شگردهایی است که فضای شعر را (ابهام آمیز) میکند تا خواننده برای دریافت معنی به زحمت بیفتد و در نتیجه با درک معنی و مفهوم هیجان زده شود و از آن لذت ببرد.
اگر بخواهم یک مورد مثال بزنم:
ایتالیای جنگ جهانی
مثلا اگر میگفتی: چکمه ی جنگ جهانی...
اتفاق دیگری رقم میخورد و مخاطب در پی کشف میرفت تا به شکل نقشه ایتالیا برسد. (دو وجهی) پرهیز از مستقیم گویی، این نوعی آشنازدایی مدرن در شعر امروز است.
در جایی از شعر گفتی که:
یک نفر بیچاره
توی باک تاکسی استعداد می سوخت
اینجا را پسندیدم و فقط اگر بجای (توی) از (در) استفاده میکردی بنظر من بهتر بود. در باک تاکسی...
اجرا از ایده مهمتر است؛
تسلط شاعر بر (اجرا) نوع شعر و برخورداری از شهود بالا و توانایی برای رسیدن به (شعر چندحسی) با پرداختی بکر و مفید از مواردی است که ساختمان یک شعر منسجم و قوی را میسازد.
این مسائل مهم را اگر در سپیدهایت رعایت کنی حتما موفق میشوی. البته طبیعی است تازه پا به این عرصه گذاشتی و هنوز در مرحله آزمون و خطا هستی، رفته رفته اجرا برایت اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد.
یادت باشد (تغییر لحن) در چنین اشعاری واجب است.
توقع من شخصا از تو زیاد است و شک ندارم که پتانسیل بالایی داری و در این قالب هم حرفهای زیادی خواهی زد. بیشتر از این
وارد شعرت نمیشوم تا دیگر دوستان هم اگر نظری دارند بیان کنند.
در کل این سپیدت را جلوتر از قبلی دیدم و دلیلش همین تیک نقد است. موفق باشی یاحق