سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403
    8 ذو القعدة 1445
      Wednesday 15 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت

        قیامت

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۰ ۰۶:۰۴ شماره ثبت ۱۰۶۴۴۱
          بازدید : ۸۷   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        قیامت
         
        وقتیکه نگاهم به تو و، راه و دیارت افتاد ،
        بیچاره نگاه ، قفل شد به شهرِ تو
        درغمِ بسیار افتاد
        زنجیر شدنش به آنهمه زیبایی ،
        موضوعِ کمی بود مگر؟
        به دلم فکرِ زیارت افتاد
         
        خواستم بگیرم آن پیاله ی پُر از مِیِ عشقِ تو را
        لَقوِه های دستِ قاصرم باعث شد ،
        که بدبخت شوم
        چون ز دستِ من به یکباره پیاله ت افتاد
        شانس یکبار، درِخانه ی من را ، زد و رفت
        آن حقیقت که چنین رفت ،
        زان پس دل و جانم ،
        پس ازآن شکستنِ پیاله و عُسر و حَرَج
        ناچار برای رسمِ تنها اندکی ، زآنهمه زیبایی ،
        به فکرِ تمثیل و خیال ات افتاد
         
        می‌دانم که خیال ،
        هم قد و قواره ی حقیقت، نیست نیست
        اما کاچی بعضِ هیچی ست
        اگر گلخانه ی عشقی را ز کف دادم من
        دلخوشی نگاهش ،
        به گیاه ات افتاد
         
        از ملاقاتِ نخست ، سالها می‌ گذرد
        زنجیرِ نگاه گرچه گسسته ولی زنجیرِ دل ،
        سجده کرده بر مرامِ خوبت ز نگاهِ اول
        جیلینگ جیلینگِ حلقه های زنجیر،
        انگار که یادی ز هند ، نموده باشد فیل اش
        به قیامی ،
        قیام کرد و،
        با دیده ی دل ، نگاهش ،
        به تجلی تو در روزِ قیامت افتاد
         
        بهمن بیدقی 1400/10/20
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۱ دی ۱۴۰۰ ۱۷:۲۵
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و جالب بود
        موفق باشید خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۲۱ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۳۰
        با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        ممنونم از لطفتون
        مؤید باشید
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        سه شنبه ۲۱ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۴۶
        درود های فراوا ن جناب بیدقی استاد عزیز وارجمند
        بسیار زیبا ودلنشین
        قلمتان مانا
        مسرور ومستدام
        در پناه حق
        🌷🌷🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۲۱ دی ۱۴۰۰ ۱۹:۱۶
        با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        ممنونم از لطفتون
        سلامت باشید
        درپناه حق
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۰۸
        با سلام وارادت
        استادعزیز
        همیشه
        طبعتان جوشا
        زبانتان گویا
        قلمتااان نویسا
        دلچسب و زیبا شعری بود
        هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰ ۱۹:۰۴
        با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        ممنونم از لطف دریایی و مهر سرشارتان
        شاد و سلامت باشید گرانقدر
        درپناه خداوند متعال
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0