سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 23 خرداد 1403
    6 ذو الحجة 1445
    • شهادت مظلومانه زائران خانه خدا به دستور آمريكا به دست مأموران آل سعود، 1366 هـ ش ـ برابر با 6 ذي الحجه 1407 هـ ق
    Wednesday 12 Jun 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۲۳ خرداد

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      در اعتراض به برخی از سپیدسرایان
      ارسال شده توسط

      عباس یزدی (طوفان)

      در تاریخ : شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۰ ۱۸:۵۱
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۳۸ | نظرات : ۶

       

      آنهایی که سن و سالشون قد میده ترانه های شادروان فرهاد را شنیده اند فرهاد از شاعران سالم و متعهدی بود که در زمان طاغوت با ترانه هایش ارتباط بسیار مطلوبی در بین نسل جوان ایجاد کرده بود

      برای اینکه ثابت کنم بنده با اصل شعرنو مشکلی ندارم و تنها با سپیدسرایانی که اشعارشان قابل درک برای عموم نیست و بیشتر معما سرایانی هستند که منتظرند تا یک نفر مقصود ذهنی آنها را متوجه شود

      این افراد شاید توان ارتباط با افراد بسیار انگشت شماری میباشند

       

      هفته خاکستری -  شادروان فرهاد

       

      شنبه روز بدی بود، روز بی حوصلگی

      وقت خوبی که می شد غزل تازه بگی

       

      صبح یکشنبه ی من ، جدول نیمه تموم

      همه خونه هاش سیاه، روی خونه جغد شوم

       

       

      صفحه ی کهنه ی یادداشت های من

      صبح دوشنبه روز میلاد منه،

      اما شعر تو میگه که چشم من تو نخ ابره که بارون بزنه

      آخ اگه بارون بزنه ، آخ اگه بارون بزنه

       

      غروب سه شنبه خاکستری بود

      همه انگار نوک کوه رفته بودن

      به خودم هی زدم از اینجا برو

      اما موش خورده شناسنامه ی من

       

      عصر چهارشنبه ی من، عصر خوشبختی ما

      فصل گندیدن من ، فصل جون سختی ما

       

      روز پنجشنبه اومد

      مثل سقاهک پیر ، رو نوکش یه چیکه آب

      گفت به من بگیر بگیر

       

      جمعه حرف تازه ای برام نداشت هر چی بود پیش تر از اینها گفته بود


      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۸۱۲ در تاریخ شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۰ ۱۸:۵۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0