سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
  • روز شوراها
20 شوال 1445
    Sunday 28 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۹ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      کتاب اولی ها و ماجرای نشر
      ارسال شده توسط

      مهدی رفوگر

      در تاریخ : يکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ ۱۳:۵۸
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۴۴ | نظرات : ۲۱

       
      سلام
      آنچه خواهید خواند تجربیات اینجانب در مورد بازار نشر امروز شعر است که گمان می کنم خواندن آن برای دوستانی که می خواهند کار اول خود را چاپ کنند , بد نباشد...
      تکلیف نویسنده :
      آیا به راستی آن مقدار که باید و شاید نسبت به کار خود ایمان دارید ؟
       آیا جسارت پذیرفتن نقد و حتی تمسخر دیگران را دارید ؟
      هدف شما چیست ؟برای دل خود می نویسید که هیچ .......
      قصد ابراز وجود در میان نویسندگان را دارید؟
      اطمینان دارید که سخن یا سبک نویی گفته اید که قابل رقابت و رونمایی است ؟
      ووووووووووو....
      در آخر آیا می خواهید در این میدان هزینه مالی کنید حتی اگر با شکست مالی روبرو شوید و این کار را بارها انجام دهید ؟ اگر به کار و ورود به میدان مبارزه اعتقادی ندارید بهتر است هرگز قدم پیش نگذارید ......
      پس از آنکه تکلیف خود را روشن کردید باید با حقایقی در مورد بازار نشر ادبیات آشنا شوید .
      بازار نشر
      تمام ناشران به دنبال ترجمه های چند باره هستند چون سود خوبی دارد و مشتری فراوان.......
      تمام ناشران به دنبال نشر آثار اشخاص بزرگی هستند که دنیا را ترک گفته و به علت نبود قانون کپی رایت می توانند به آسانی مفت خوری یا میراث خواری کنند ......
      دیگر اثری از ناشران سرمایه گذار و معتقد قدیمی وجود ندارد ......همه به دنبال منافع هستند ...در حد مکیدن شیره جان نویسنده .......
      در کتاب اول چنان با شما صحبت می کنند که گویی شما از مریخ آمده اید و ناچارید برای آشنایی با این مردمان از ایشان کمک بگیرید.....( دور از جان شما ؛ احمقی خیالاتی هستید که گمان می کنید می توانید جای شاملو و اخوان را بگیرید .....به نظر ناشر آن دو چطور در فقر و غربت فوت کردند و اتفاقی نیفتاد ؛ شما هم جز این چیزی نیستید ....زرنگ کسی است که با آثار ایشان میلیاردر شود )
       
       در مورد خواننده :
      از همین حالا خیال شما را راحت کنم بازار نشر در دست نویسندگان و خوانندگان سطحی است .....رمان های چند صد صفحه ای ایرانی ؛ بازار را با قیمت های بالا تسخیر کرده اند ......حسن این رمان ها فقط در آن است که وقتی شما چهل پنجاه هزار تومان ( نمونه ای دیده ام بالای صد هزار تومان ) هزینه و ساعت ها وقت صرف کردید متوجه می شوید ای کاش به درد دل های دختر خاله یا پسر دایی خود گوش می کردید ؛ شاید می توانستید باری از دوش او بردارید......ماجرا های عاشقانه سبک و بی محتوا که اکثریت نویسنده های این سبک خانم ها و بیشترین خواننده این سبک نیز خانم ها هستند چون احساساتی نزدیک به یک دیگر دارند ......البته رمان های فاخر جای خود را دارند که یا در پیچ و خم ارشاد......یا بخاطر شخص نویسنده متوقف شده اند  ( آخر پدرکشتگی سابقه دیرینی در کشور ما دارد )
      در همین راستا درد دلی کنم .....چندماه پیش با ناشر خود (که مرد فهیم و خود صاحب قلم است )در مورد چاپ دو جلد کتاب صحبت کرده و قرارداد بستم ؛ هنگام بیرون آمدن از دفتر کار وی دوباره صدایم کرد و گفت : آقای رفوگر به نظر من شما توانایی خوبی داری ...آیا می توانی یک رمان حدود چهارصد صفحه بنویسی؟
      گفتم : در چه مورد؟
      گفت : هرچه باشد ...عشقی بهتر است .....
      گفتم : چطور ....
      گفت : من کارهای شما را دوست دارم اما با این بازار تا کی می خواهید از جیب سرمایه کنید ....شما رمان را بنویس من با سرمایه خود چاپ می کنم یا از شما می خرم ....دست مایه کنید برای کارهای بعدی .....در حال حاظر رمانی دارم اثر یک خانم تا حالا هیجده بار تجدید چاپ شده ....برای بار نوزدهم در حال اقدام هستیم ...
      گفتم : چیزی را که شما هنوز نخوانده ای چطور از حالا قول همکاری می دهید ؟
      گفت : آقا فروش می رود .....نبض بازار دست ماست .....کمی از اعتقادات خود صرف نظر کنید ...........
      گفتم : چشم ...تلاش میکنم ....
      به سلام و علیکی که با شما دارم, سوگند می خورم آنچه نوشتم جز حقیقت نیست .
       
       ناشر:
      در حال حاضر با بالا رفتن قیمت کاغذ و نشر سبکی به عنوان چاپ اقساطی باب شده است (اینجانب مشتری پروپاقرص این سبک هستم ) .....
      معمولا به شما وعده می دهند که اگر هزینه را در سه قسط پرداخت  کنید, ایشان کتاب را چاپ کنند ....تا اینجا خوب است .......اما فراموش نکنید با هزار یا دو هزار جلد کتاب چه خواهید کرد ؟
      اکثریت پخش کتاب شما را نمی پذیرند ......انگار شما کارت عروسی سفارش داده اید و پس از تحویل پخش آن بر عهده شماست .....پس هرگز این کار را انجام ندهید ....پشیمان خواهید شد .....چون حضور آن همه کتاب در منزل یا انباری فقط سبب افسردگی شما خواهد شد ........
      در این باب ناشری را می شناسم که هدیه ای هم به شما می دهد ( ایشان در کرج حظور دارند ) ایشان که خود نویسنده و فلان و فلان هستند ...کتاب شما را ویرایش رایگان می کنند و نام ایشان بزرگتر از نام شما بر روی جلد قرار می گیرد ....سابقه ای می شود برای ایشان و شما همیشه زیر سایه او قرار خواهید داشت ......اما پخش و فروش کتاب شما را نمی پذیرند ....جالب است ...این بشر دوپا چه کارها برای شهرت نمی کند؟
      در هنگام تائید و امضای قرار داد توجه داشته باشید ....گاه در آن ذکر شده است که چاپ های بعدی توسط همان ناشر است ....اگر به این مورد برخورد کردید تلاش کنید تا چاپ دوم بیشتر نباشد ......
      چون شما در قرار داد وکالت می دهید کارها ثبت در ارشاد و کارهای دیگر بر عهده ناشر باشد به نظر من بد نیست .......البته در صورتی که پخش کتاب شما را پذیرفته باشد در غیر اینصورت اگر شما ناشر بهتری پیدا کنید در دست ناشر اول اسیر خواهید ماند......
       
      شراکت در نشر:
      روش دیگر برای کلاه برداری از نویسنده که فقط اختصاص به گروهی از ناشران پرآوازه دارد ......در این روش به شما می گویند که مثلا پنجاه پنجاه با شما شریک می شوند .....سپس قیمت را دو برابر  حساب می کنند برای چاپ هزار نسخه .....در حالیکه شما با همان پنجاه در صد پرداختی می توانید هزار نسخه برای خود چاپ کنید .....ناشر پر آوازه می گوید که پانصد نسخه خود را بر می دارد و شما هم مابقی را بردار برو پی کار خود ......وقتی به قیمت بالا اعتراض کنی دلیل هایی واهی می آورند نوع کاغذ ..چاپ ....لوگوی انتشارات و چیزهای دیگر که شما گیج می شوید و چون بی تجربه هستید به ناچار خواهید پذیرفت .....اسم انتشارات را نمی گویم اما همین مورد را داشتم ....باهزینه ای که گفتند باید برای پانصد نسخه می پرداختم ...دوهزار نسخه زیرچاپ دارم .....فرد مذکور وقتی گفتم فکر
      می کنم و جواب می دهم.
       گفت : به نظر عصبانی می آئید .......
      گفتم : به دنبال آئینه می گردم تا خود را ببینم ...می خواهم بدانم تابلوی ( این فرد احمق است ) کجای پیشانی من نصب شده که شما آن را می بینید و من تا به حال ندیده ام .......
      پس نظر به دلایل بالا همیشه تحقیقات میدانی کامل انجا م دهید.
       
      پخش کتاب :
      فراموش نکنید امکان دارد هیچ شرکتی کتاب شما را نپذیرد ....در اینجا سخت گیر نشوید ....شما از سرمایه خود گذشته اید .....اگر آنرا به قیمت پنجاه در صد هزینه شده یا کمتر هم خریدند ....بفروشید ...در چاپ های بعدی خیلی از هزینه ها محاسبه نخواهد شد .....پس به چاپ های بعدی فکر کنید و به هدفی که دارید .....فراموش نکنید هدف شما مبارزه در کارزار ادبیات است نه پیروزی در بازار انتشارات......هر مبارزه ای هزینه ای دارد ........اگر هم قصد مبارزه در بازار نشر دارید از همان رمان های من بمیرم تو بمیری بنویسید ....فراموش نکنید یکی از طرفین در رمان باید پولدار.....یتیم.....زیر دست زن بابا ....فریب خورده .....ووووووو...باشد تا موفق شوید...به گور بابای عمرخیام و حافظ و نیما و وووووووووصلوات .....
       
      پیشنهاد من :
      از اتحاد و همدلی کسی زیان ندیده است ....شاعران خوبی اینجا دیده ام که به درستی وزین و بی غل و غش می نویسند....پس اگر دویا چند نفر یک کتاب را هزینه و برای هر کدام صفحاتی در نظر گرفته شود ...
      شما دو هزار جلد کتاب دارید ....که نام و آثار شما در آن است
      شما پنجاه در صد یا بیست و پنج درصد از هزینه را پرداخت کرده اید
      می توانید خود را محک بزنید
      یک دوم یا یک چهارم زیان نصیب شما خواهد شد در صورتی که حدود دو هزار خواننده داشته اید...
      ووووووووووو.......
       
      از پر حرفی خود پوزش می طلبم
      سپاسگذارم
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۵۱۲۴ در تاریخ يکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ ۱۳:۵۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0