سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 17 ارديبهشت 1403
  • روز اسناد ملي
28 شوال 1445
    Monday 6 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      دوشنبه ۱۷ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      پناه می برم بر خدا از دست من
      ارسال شده توسط

      داود عزتی راد

      در تاریخ : پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۳ ۰۱:۲۲
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۸۶ | نظرات : ۶

      پناه می برم بر خدا از دست من
      پناه می برم بر خدا از دست من ، منی که تحمل درد سوزنی برایش ناگوار است حال آنکه کودکی در غزه ، در همان باریکه ای باریکتر از پهنای یک سوزن ، پوست بر سر ندارد امّا فاتحانه دو انگشت خود را به نشان پیروزی بلند می کند . پناه می برم بر خدا از دست من ، منی که لحظه لحظه ی عمرم را به آنی تباه می کند و در مقابل کودکی در غزه به هر نفس عبدتر از هر عبدالهی عبادت خدا می کند . پناه می برم بر خدا از دست من ، منی که آزادانه آزادی مرا با بند زندان دنیا معاوضه می کند و در این نزدیکی کودکی در غزه از قفسی که سگی هار و درنده خوی زندانبان آن است ، آزادانه بال می گشاید و جسم موجودش را به وجود لایتناهی پیوند می زند . پناه می برم بر خدا از دست من ، منی که زمین خوردن کودک خود را با هزاران چرا ؟ از خدا جویا  می شود و در این نزدیکی مادری در غزه قطره قطره ی خون و تکه تکه ی جسم کودکش را بی منت و با عزت تقدیم خدا می کند . پناه می برم بر خدا از دست من ، منی که با خیالی آسوده و نفسی پر ز هوا در پی آسایش بیشتر به دنباله ی هوای نفسم زنجیرم کرده و کودکی در غزه که نه فربه است و نه تنومند ، نه نا دارد و نه توان و نه گوشتی زیر پوست به استخوان چسبیده اش به نام علی ، همان علی که به نام ، مولای من است امّا ز جان مولای او ، زنجیرهای اسارت دنیا را همچون در خیبر بر زمین افکنده و دشمنان خدا را همچون مولایش زمین گیر کرده است .
      خدایا منِ من ، سرمایه عمرم در اینجا تباه می کند ، حال آنکه کودکی خردسال در همین غزه ، لحظه لحظه ی عمر را نزد تو پس انداز کرده است . خدایا منِ من ، روح مرا در این زندان دنیا چرکین می کند حال آنکه کودکی خردسال در غزه ، جای جای لوح جانش را برق انداخته ، آن هم با خون رنگین . خونی که به واقع زلال تر از آبی است که زیر پای اسماعیل جوشاندی . خدایا این جان شیرین در دستان منِ من ، دم به دم تباه تر و زایل تر می شود . خدایا این جان ، از من ِمن بگیر و دوباره به آن کودکی بده که تو را بهتر و بیشتر از من عزیز می دارد . جان منِ مرا ، به وی بده تا که شاید این جان چرکین به برکت بزرگی که به آن کودک داده ای جلایی دوباره یابد .
      پناه برید بر خدا از دست من ، منی که خود پناه می برم بر خدا از دست وی .

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۴۵۹۳ در تاریخ پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۳ ۰۱:۲۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0