سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        خر رو سفید
        ارسال شده توسط

        نادر اقبال

        در تاریخ : پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۵:۰۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۷۳۳ | نظرات : ۱۴

         
        روزی به رهی مرا گذر بود
         
        خوابیده به ره جناب خر بود
         
         
        از خر تو نگو که چون گهر بود
         
        چون صاحب دانش و هنر بود
         
         
        گفتم که جناب در چه حالی
         
        فرمود که وضع باشد عالی
         
         
        گفتم که بیا خری رها کن
         
        آدم شو و بعد از این صفاکن
         
         
        گفتا که برو مرا رها کن
         
        زخم تن خویش را دوا کن
         
         
        خر صاحب عقل و هوش باشد
         
        دور از عمل وحوش باشد
         
         
        نه ظلم به دیگری نمودیم
         
        نه اهل ریا و مکر بودیم
         
         
        راضی چو به رزق خویش بودیم
         
        از سفرۀ کس نان نه ربودیم
         
         
        دیدی تو خری کشد خری را؟
         
        یا آنکه برد ز تن سری را؟
         
         
        دیدی تو خری که کم فروشد ؟
         
        یا بهر فریب خلق کوشد ؟
         
         
        دیدی تو خری که رشوه خوار است؟
         
        یا بر خر دیگری سوار است؟
         
         
        دیدی تو خری شکسته پیمان؟
         
        یا آنکه ز دیگری برد نان؟
         
         
        دیدی تو خری حریف جوید؟
         
        یا مرده و زنده باد گوید؟
         
         
        دیدی تو خری که در زمانه؟
         
        خرهای دگر پیش روانه
         
         
        یا آنکه خری ز روی تزویر
         
        خرهای دگر کشد به زنجیر؟
         
         
        هرگز تو شنیده ای که یک خر؟
         
        با زور و فریب گشته سرور
         
         
        خر دور ز قیل و قال باشد
         
        نارو زدنش محال باشد
         
         
                                   خر معدن معرفت کمال است
         
        غیر از خریت ز خر محال است
         
         
         
        تزویر و ریا و مکر و حیله
         
         
        منسوخ شدست در طویله
         
         
         
        دیدم سخنش همه متین است
         
         
        فرمایش او همه یقین است
         
         
         
        گفتم که ز آدمی سری تو
         
         
        هرچند به دید ما خری تو
         
         
         
        بنشستم و آرزو نمودم
         
        بر خالق خویش رو نمودم
         
         
        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۳۲۰۵ در تاریخ پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲ ۰۵:۰۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0