سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403
    2 ذو القعدة 1445
      Thursday 9 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        شعرهای شبانی
        ارسال شده توسط

        نیره ناصری نسب

        در تاریخ : سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۱۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۲۷ | نظرات : ۱۴

        شعر شبانی بیان طبیعی دوره یونانیمآبی بود . استاد بزرگ این شیوه شعر تئوکریتوس
         
        سیراکوزی بود که در سده سوم پیش از میلاد شعر می سرود. مناندروس زندگی
         
        شهری یونانیمآبی را دوست می داشت اماتئوکریتوس برای کسانی می سرود که از
         
        زندگی آزرده بودند .شعرهای شبانی وصف زندگی روستایی از دیدگاه شهرنشین
         
        است، از دیدگاه کسی که هیچ گاه شیر گوسفند ندوشیده ، بزداری نکرده یا زمین را
         
        شخم نزده است .تئوکریتوس زندگی وعشق های مردم ساده را به گونه کمال دلخواه
         
        نشان داده است . او کم شعر سروده واگر چه شعرهایش تا اندازه ای ساختگی است
         
        اما دلپذیر است ومورد تقلید بسیار قرار گرفته است . دومین منظومه او سیمائتا زنی
         
        روستایی را نشان می دهد که عاشق دیوانه وار دلفیس است اما دلفیس ترکش کرده
         
        است . سیمائتا به جادو وجنبل متوسل می شود واز هکانه وسلنه یاری می جوید . به
         
        همراه مستخدمه اش تستولیس درنور ماه ودر کنار دریا به باغ می آید ماجرای
         
        عشقش را فاش می گوید وبرای گرفتن انتقام سوگند می خورد:
         
        برگتاج من کجاست؟ تستولیس بیا وآن را نزد من آر .و افسونهای عشق کجاست؟ ای
         
        نامهربان ! آیا عشق با خواهش های سبک اواز راه دیگری گریخته است - عشق و
         
        آفرودیته ! فردا به مدرسه کشتی گیری تیما گتوس خواهم رفت تا برای همه جفاهایی
         
        که به من کرده است سرزنشش کنم . اما اکنون با افسونهایم افسونش خواهم کرد
         
        تو ای سلنه برای آرامش ، روشن ونیکو بتاب ، خدا بانو، برای تو می خوانم وبرای تو
         
        ای هکاته . چون از میان خون سیاه وپشته های مردگان گذر کند هر بدکاری در برابر او
         
        خواهد لرزید .درود برتو ای هکاته خوف انگیز . تا به آخر مارا همراهی کن وتاثیر داروی
         
        مرا از افسونهای کرکه یا مدیا یا پرمیده زرین مو کمتر مدار . ای گردونه جادوی من آن
         
        که دوست دارم نزد من آر.

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۲۶۲۱ در تاریخ سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۱۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0