سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
  • روز شوراها
20 شوال 1445
    Sunday 28 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۹ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      مثنوی سوگ سارا قسمت دوم
      ارسال شده توسط

      حورالعین اوجاقی

      در تاریخ : پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۹ ۱۹:۳۲
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۴۸۸ | نظرات : ۳

      ماهها و سالها آمد شتابان ، دیر هم

      آهویی در نقش مادر ، خورد سارا شیر هم

      حلقه ی غم در پی هم گشته زنجیری کلان

      بسته دست و پای سلطان بر لبش رطل گران

      پینه بسته دستهایش، می گشاید گیسوان

      در نگاه ساره پنهان نقش چشم آهوان

      گیسوانش تابدار و جعد آن موج ارس

      با نگاه مخملینش می کند غم را هرس

      شیو ه ی رقصش شبیه ناز امواج ارس

      بی خبر از دست تقدیر است وتارا ج ارس

      پا به پای گله ها گاهی به صحرا میرود

      با شبان کوچکی روی چمن ها می دود

      دست در دست شبان عشقی جوانه می زند

      تار قلبش عاشقانه بی بهانه می زند                              

      راز گل کردن ،شکفتن راز گرم چشمشان

      راز گل ،پروانه بودن رمز پاک عشقشان

      دل بهم دادند و شاهد شد ارس بر عشقشان

       با صدای موج و سنگ خود بزد آهنگشان

      عشق خان چوپان و سارا می نگارد لحظه را

      گرم و روشن ،سبز و آبی نغمه های ناب را

      احترام قلب عاشق واجب ایل مغان

      کو به کو منزل به منزل این حکایت بر زبان

      قلب خان چوپان گرو در قله های عشق سارا

      می فرستد پیک عشقش سوی سلطان شوق سارا

      فصل ها پی در پی هم فصل تابستان به راه

      رسم ایلات و عشایر کوچ گرمین پگاه

      می رود عطر بهاران سوخته آن مرغزاران

      گله هم باید به کوچد پا به پایش گله داران

      می رسد روز وداع تلخ خان چوپان و سارا

      یار در منزل و چوپان می رود در کوه و صحرا

      ترک سارا در نگاهش خیمه ای از غم تنیده

      قد سارا از غم او چون هلال مه خمیده

      در دلش امید دارد یار می آید به سویش

       منتظر در خانه روزی در گشاید تا به رویش

      می نشیند روی ذهنش موج از بحر ترانه

      غافل از بیداد دوران ، مکرهای بیکرانه

      ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

                  

                    




      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۸۶ در تاریخ پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۹ ۱۹:۳۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید
      ۰ شاعر این مطلب را خوانده اند

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0