سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        فصل بیست و یک از کتاب من
        ارسال شده توسط

        طوبی آهنگران

        در تاریخ : شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ ۰۰:۵۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۰ | نظرات : ۱۱

        با همه درد سر ها  نامزدی سوگل و صیاد را در ایل علان کردنند     سوگل بیش از همیشه شاد و خرم بود سوار اسب که می شد انگار  غزالی که صبح از کله بیرون آمده در صحرا روی هوا پرواز می کرد 
        با صیاد که سر آب می رفتند و روی سنگ کنار آب می نشستند انگار بر تخت  شاهی بودند   از سِلاوت زیبایی شان اب به رقص می آمد  سوگل که لباس  سفید و چهار قد 
        ابی بوسیده بود و کنار صیاد روی سنگ لب آب بود و دست صیاد روی شانه هایش  و از شادی بال در آورده بود و عکس  شان در آب به زیبایی پری دریایی ّدراب  با موج بالا و پایین می شد 
        پیش چشم سوگل انگار حباب های که با ریختن آب به وجود می آمد انگار دارند برای جشن آنها می رقصند 
        این شادی از چشم دشمنی زخم خورده دور نبود که در کمین  آنها نشسته بود 
        و  آن خاطر خوا  روز به روز آتشش تند تر می شد این همه دختر زیبا در ایل را نمی دید فقط چشمش به سوگل بود 
        دختری که دوست سوگل به نام سریسرا بود آرزو داشت که فرامرز به خواستگار او برود و به جای  سوگل به او توجه  کند  
        از سوگل با آنکه دوست بودن حسادت می کرد  نمی دانست که عمر خوشبختی سو گل کوتا است 
        فصل داشت به اتمام می رسید باید آماده ی کوچ باشند  صیاد باید به همرا گله با راه 
        که یک  ماه طول می کشید برود و سوگل با مردم ایل همرا بود  با خانواده  خودش و خانواده صیاد به راه افتادن یک بار دیگر سر آب رفتند و لب آب نشستن انگار از آب
        جدا شدن برایشان سخت بود بل اخره باید می رفتن 
        آنها به گمر سیر رسیدند ولی صیاد باید روز ها گله را بچراند و مقداری از شب را بپیماید صیاد هم چند روز بعد سر آنها به آنها پیوست 
        همه چیز خوب بود تا دوباره فصل بهار آمد 
        و ایل به سر حد و چرا گا های بهتر و دشتهای زیبای منتقه ی سرحد می آمدند 
        قرار بر این بود که مدتی از سال که بگزرد و نوزاده گوسفندان که کمی بزرگتر شدند 
        بفروش برسانند و عروسی صیاد و سوگل بر پا  کنند
        باز سوگل بود و صحرا و او چون آهو در صحرا شتابان بود 
        و صیاد هم که هم کشاورز بود و هم دامداری می کرد سوگل سر آب می رفت و با آب صحبت می کرد و ار خدا طلب عشق و مغفرت و سلامتی می کرد و با ان  پری دریایی ذهنش در آب صحبت می کرد از لباس ابی که می پوشید و عکس خود را در آب می دید که زیبا چون پریزاد است لذت می برو فکر می کرد این خودش نبست در آب یک پری دریایی است که او را در بر گرفته است و در آب شناور است
        وبا او هم صحبت شده است می دید عشق چقدر زیباست شعر سپید م ای عشق غنچه ی دیدم ای عشق 
        ای عشق  ای معجزه تبیعت 
        تو بلا ترین معجزه انسانی
        در کودک قلب جاری چون آب دریایی
        زنده نگه داری جسم جان ای کودک دورونی
        تو را دوست دارم تا  با منی
        این حرفها را برای پری در یایی می زد و پری هم به او با چشمانی زیبا نگاه می کرد در چشمانش دنیایی از عشق و زیبا یی موج می زد 
        شاخه های تر به نظر سوگل برای آنها سر تکان می دادند و عطر گلهای وحشی سر تا پای سوگل را می بوسیدند در عطر آنها غرق بود
        سوگل در این افکار غرق بود نکند این زیبایی ها جای صیاد را بگیرد من به او توجه نکنم من تعلق به او دارم چرا اینها مرا در بر دارند
        ادامه دارد
        فصل ۲۱ از کتاب من

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۴۸۴ در تاریخ شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ ۰۰:۵۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        محمدرضا صدقی
        شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ ۱۵:۵۵
        درود بانو آهنگران بسیار زیبا هرچه پیش, میره جذاب تر میشه
        خسته نباشین
        قلمتان سبز
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
        مسعود مدهوش
        مسعود مدهوش
        شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ ۲۰:۵۳
        🌟🪴☘️☘️💥🍃🤞🪷🪷⭐🙏☄️👏🌹🌸🌸🫶🌾🌾✨🌱🌱☄️🌾✨🌟🌟☘️☘️💥💥🍃🤞🤞🪷⭐🙏
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ ۰۷:۱۵
        سلام جناب مدهوش گرامی بزرگوار
        از حضورشما استاد محترم بسیار

        ممنونم
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ ۰۷:۱۷
        سلام جناب صدقی گرامی شاعر ناب سرا شعر ناب

        درود بر شما شاعر گرامی از لطف شما بسیار ممنونم درود بر شما بزرگوار
        ارسال پاسخ
        مرتضی میرزادوست
        شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ ۱۵:۵۵
        سلام و عرض ادب خندانک
        عالی بود
        خندانک
        مسعود مدهوش
        مسعود مدهوش
        شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ ۲۰:۵۳
        🙏⭐🤞🍃💥☘️🌟✨🌾☄️🌱🌱🫶🌸🌹🌹👏🪴✨☘️💥🍃🤞🪷🪷🪷⭐⭐🌾☄️🌱🌹👏🪴
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ ۰۷:۱۸
        سلام جناب مئرزادوست
        درود بر شما استاد گرامی در شعر ناب
        از لطف شما بسیار ممنونم درود بر شما
        ارسال پاسخ
        مسعود مدهوش
        شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ ۲۰:۵۲
        درودتان شاعر بانو استاد اهنگران دوست داشتنی🌟🪴☘️💥🍃🤞🤞🪷🪷⭐

        هر چه عمیق‌تر میشود زیباتر میگردد،درودها بر شما،خسته نباشید ،دستمریزاد⭐🪷🤞🍃💥☘️🪴🌟🌟🌟
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ ۰۷:۲۰
        سلام استاد گرامی جناب مدهوش گرامی بزرگوار
        بسیار از حضور شما ممنونم تشکر می کنم

        ممنونم از گل آرایی تان در صفحه
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ ۰۷:۲۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ ۰۷:۲۳
        درود فراوان بر شما استاد گرامی
        جناب مدهوش
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0