سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403
    1 ذو القعدة 1445
    • ولادت حضرت معصومه سلام الله عليها، 173 هـ ق، روز ملي دختران
    Wednesday 8 May 2024
    • روز جهاني صليب سرخ و هلال احمر
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    روزی که رسول یونان، کتابی از نزار قبانی شد
    ارسال شده توسط

    بهــاره طـــلایـی زیدی

    در تاریخ : پنجشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۲ ۰۳:۰۷
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۵۵ | نظرات : ۸

    #روزی_که_رسول_یونان_کتابی_از_نزار_قبانی_شد...

    در باز شد و به داخل رفت، خوشحال بود و دوست داشت هرچه زودتر کتاب تازه ای که به او معرفی شده بود را بخرد، غرق در موسیقی بی کلامی که پخش می شد قفسه ها و کتاب ها را زیر و رو می کرد؛
    حرف های دوستش مدام در سرش مرور می شد "برای اینکه بهتر بنویسی باید شعرها و کتابهای زیادی بخوانی."

    مبهوت شد؛ چیزی که می دید برایش قابل هضم نبود،کتاب در دست با چهره ای شبیه علامت سوال به متصدی کتابفروشی مراجعه کرد؛
    _:«سلام جناب،  کتاب رسول یونانِ نزار قبانی دارید؟»
    متصدی بدون اینکه سرش را بلند کند
    _:«سارا، خانوم رو راهنمایی کن.»

    سارای زیبا با لبخندی نزدیک شد و بعد از خوشامدگویی پرسید:« چه کمکی می تونم بکنم؟»

    با سارا همراه شد، گفت کتابی با عنوان رسول یونان از نزار قبانی را می خواهد!

    سارای متعجب او را به سمت قفسه ی کتابهای نزار قبانی برد و با لبخندی کش آمده و معنی دار گفت:  «عزیزم، فکر نکنم نزار قبانی همچین کتابی داشته باشه، اینا کتاباشه و کتابای رسول یونان هم اون سمته،  لاین قبلی دقیقا قفسه ی روبرو»

    به یاد حرف های دوستش افتاد،  گوشیش را در آورد به پیام دوستش نگاهی کرد:
    _: باید کتابای رسول یونان نزار قبانی رو بخونی تا بهتر بنویسی.
    بی اختیار می خندید، طوری که همه ی نگاه ها خیره ی او بودند.

    _: آخه آدم حسابی نمی تونستی ی ویرگول بینشون بذاری، تا رسول یونان اثر جدیدی از نزار قبانی نشه...  همراه با چند ایموجی خنده این پیام را فرستاد...

    نگاهی انداخت به (اسکی روی شیروانی ها از رسول یونان) و (بلقس و عاشقانه های دیگرِ نزار قبانی) و مدام بی توجه به اطراف بلند بلند می خندید...


    #بهـــاره_طــــلایــی


    🍇🍇

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۳۹۴۶ در تاریخ پنجشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۲ ۰۳:۰۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    پنجشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۲ ۱۲:۰۴
    خندانک
    درودبانوجان منم کلی خندیدم
    ممنونم زیبابودخندانک
    خندانک خندانک
    بهــاره طـــلایـی زیدی
    بهــاره طـــلایـی زیدی
    پنجشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۲ ۱۵:۵۹
    درود و سپاس بانوی نیک اندیش♥♥
    همواره دلتون شاد و لبتون خندون🌺
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    پنجشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۲ ۰۴:۴۴
    درودبرشما بانو بسیار جالب وعالی وپرمفهوم بود 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
    🌺🌺🌺🌺🌺
    🪻🪻🪻🪻
    🌼🌼🌼
    🥀🥀
    💮💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵
    🩵💙💙💙
    💙💙💙
    🩵🩵
    💙
    بهــاره طـــلایـی زیدی
    پنجشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۲ ۱۱:۱۳
    درود و سپاس🌹🌹🙏🙏
    عارف افشاری  (جاوید الف)
    پنجشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۲ ۱۵:۴۱
    خندانک
    بهــاره طـــلایـی زیدی
    پنجشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۲ ۱۶:۰۰
    🙏🙏🌺
    سید محمدرضا لاهیجی
    پنجشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۲ ۲۳:۱۸
    سلام

    بسیار عالی قلم زدید

    دو سه باری خواندم و حس برانگیزست!
    بهــاره طـــلایـی زیدی
    بهــاره طـــلایـی زیدی
    جمعه ۲۴ شهريور ۱۴۰۲ ۲۱:۲۰
    درود و عرض ادب
    سپاس مهرتون🙏🙏

    عالی وجودید🌺
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0