جمعه ۱۱ فروردين
اشعار دفتر شعرِ سایبان شاعر مجتبی رحیمی
|
|
طبیب القلب دردم را، به دیدارت دوا گوید
دوای درد من باش و علاج جان شیدایم
تمام هستیم هستی و هستم
|
|
|
|
|
حرف حق، ناحق بگویی، بیگمان برمیخورد
گر چه باشد حق به گفتارت عیان برمیخورد
حرف حق تلخ است بر ا
|
|
|
|
|
گفتم ای دوست کجا خسته و بیمار شدی
فارغ از من شدی و با دگران یار شدی
من تمام دل خود بر تو سپردم،
|
|
|
|
|
بی تو فال حافظ و اشعار آرامم نکرد
کنج دنج خانه و دیوار آرامم نکرد
یک غزل بنوشتم و شعری سرودم وصف
|
|
|
|
|
باز به گوشم رسید آن هوی و های پائیز
باز خـزان گشت و باز مـاتم سرای پائیز
باز شروع میشود کلاس د
|
|
|
|
|
با تو یکبار دگر در زندگی شاعر شدم، اما چه سود
در تمام لحظهها واپسین حاضر شدم، اما چه سود
موسم حج
|
|
|
|
|
من در حـرمت یــارا، میرقصم و میگردم
من عاکــف کوی تــو، مـن پُر شده از دردم
یـک لحـــظه امانم ده
|
|
|
|
|
"اگر آن ترک شیرازی، بدست آرد دل ما را"
خوشا بر ناز شصت او، بدست آورده دنیا را
به زعم رند تبریزی، "
|
|
|