سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت

صفحه رسمی شاعر ایمانه عباسیان پور تخلص به ااآیدا


ایمانه عباسیان پور تخلص به ااآیدا

ایمانه عباسیان پور تخلص به ااآیدا



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
يکشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۶۸

برج تولد:

برج حوت

گروه

:
شاعران سپید

جنسیت

:
زن

تاریخ عضویت

:
پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲

شغل

:
ساخت وسفارش وآموزش اکسسواری وظروف سروپذیرایی سنگ

محل سکونت

:
خوزستان.آبادان.ذولفقاری چهل متری

علاقه مندی ها

:
نقاشی.سفالگری.شعر

امتیاز

:
۶۲۹
تا کنون 99 کاربر 333 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
درتشییعع جنــــازه خودم شرکت کردم وقتی توروخـــــــــــاک کردند منم مُردم

لیست دفاتر شعر


۱

گریه

۲

دلتنگی

۳

تک بیت سپید سفید

۴

حقیقت

۵

خواب


اشعار ارسال شده


به مزایده گذاشت تمام دارایی ام را ...
این شعر را ۲۴ شاعر ۴۳ بار خوانده اند.
علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق ، نیره صدری ، علیرضا محمودی ، نیلوفر تیر ، زهره دهقانی ( شادی) ، جواد کاظمی نیک ، افروز ابراهیمی و ۱۶شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۲۲۸۴۳ در تاریخ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۵۱    نظرات: ۱۶

کلاغ قصه اش هیچ وقت به خانه نرسید. نقطه سرخط.  ...
ثبت شده با شماره ۱۲۲۷۵۵ در تاریخ شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۱۷    نظرات: ۲۴

قاتی کردم هنوز دارم قافیه میبافم وخیالی درست میکنم درآن فقط توومن ...
ثبت شده با شماره ۱۲۲۵۵۷ در تاریخ شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۳۲    نظرات: ۲۴

خرابه ای در مرکز شهرم  ...
ثبت شده با شماره ۱۲۲۴۳۷ در تاریخ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۳۱    نظرات: ۲۹

وشبها دلتنگیم رابه روز میکنــم ...
ثبت شده با شماره ۱۲۲۲۵۴ در تاریخ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۴۶    نظرات: ۲۱

مجموع ۱۹ پست فعال در ۴ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر ایمانه عباسیان پور تخلص به ااآیدا


 دلتنگی هایم رالای انگشتانم گذاشتم ومحکم پک زدم..اه! که دلم بشدت ازدرون میسوخت.چقدردلم برای گذشته تنگ شده بود...
درافکارم غوطه وربودم که سریع سمتم اومد،
وخودش رومحکم دربغلم انداخت .
يکشنبه ۱۹ شهريور ۱۴۰۲ ۰۳:۳۵    نظرات: ۲۳

بعضی حس‌ها تمام سلول‌های مرده‌ی آدم را زنده می‌کند، می‌دانی؟ سخت پشیمانم، از نبودنت یاد گرفتم که آدمی یک بار بیشتر زندگی نمی کند، و خوب است همه چیزش را خرج همین یکبار کند، فهم
سه شنبه ۱۳ تير ۱۴۰۲ ۰۲:۵۶    نظرات: ۶

پیرشی مادر ... توکوچه کمک یه خانم کردم و وسایل خریدش تادم درخونشون رسوندم. لبخندی زد و گفت: پیر شی مادر.
خیلی ناراحت شدم.یعنی چی ادم پیربشه؟ که مثلاچی بشه؟.من نمیخوام پیربشم !میخوام توهمون سن سی!
جمعه ۲ تير ۱۴۰۲ ۰۴:۱۵    نظرات: ۱۵

مامانم هراسان واشفته ب اتاق اومد ..وای دخترم... ب دستانم ک نگاه کردم.همه چیززنده شد.مادرم مرا بغل کردوبه حمام برد.کاشی های سفید حمام قرمزشده بود.ومن ترسیدم.ولی گریه نکردم.صدای پدرم را که شنیدم بیشتر ت
چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ ۰۳:۰۳    نظرات: ۱۳

کفت ازم این عکسو بااین حالت بگیر.
که اگه حالم خوب شد ومرخص شدم
قدرزندگی وسلامتی بیشتربدونم
برنامه ریزی جدید شروع کنم
وقتمو بیشتر باخانوادم بگذرونم
شاد باشم
قرصهامو سرموقع
سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ ۰۳:۰۸    نظرات: ۸
مجموع ۶ پست فعال در ۲ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1