سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

شنبه ۱۵ ارديبهشت

صفحه رسمی شاعر فاطمه شایگان(هیراب)


 فاطمه شایگان(هیراب)

فاطمه شایگان(هیراب)



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۶۴

برج تولد:

برج میزان

جنسیت

:
زن

تاریخ عضویت

:
يکشنبه ۲۶ تير ۱۴۰۱

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
هرمزگان،بندرلنگه

علاقه مندی ها

:
شعر ،وشعر،ونقاشی

امتیاز

:
۱۳۱۱
تا کنون 187 کاربر 780 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
شعرم لنگِ کسی ست که هرشب ازفرسنگها کلاغ، بی خبر پرتاب می‌کند خودش را سمت خیالم! و اوچه می‌داند خیال چیست!

لیست دفاتر شعر


۱

چکامه ی روح

۲

آواز سرخ


اشعار ارسال شده


حالم شبیه آهنگیست که بی کس رها شده ...
ثبت شده با شماره ۱۲۱۹۳۸ در تاریخ جمعه ۲۳ تير ۱۴۰۲ ۲۳:۵۷    نظرات: ۶۶

دوباره ستاره از لبانت افتاد ...
این شعر را ۱۹ شاعر ۳۸ بار خوانده اند.
محمدرضا آزادبخت ، عباسعلی استکی(چشمه) ، فاطمه شایگان(هیراب) ، مجتبی شفیعی (شاهرخ) ، عادل هوشمند ، سید هادی محمدی ، احسان فلاح رمضانی و ۱۱شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۱۸۵۲۶ در تاریخ دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۴۹    نظرات: ۱۹

ذهن دست هایم ...
این شعر را ۲۴ شاعر ۶۴ بار خوانده اند.
تکتم حسین زاده ، راحیل م ، عباس ترکاشوند ، شاهزاده خانوم ، فاطمه شایگان(هیراب) ، هانی رایگان ، محمد گلی ایوری و ۱۶شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۱۶۴۰۸ در تاریخ شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۸:۱۹    نظرات: ۲۹

جغرافیای آغوشت..... ...
ثبت شده با شماره ۱۱۵۳۲۴ در تاریخ سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۵۲    نظرات: ۴۶

من عادت به گم شدن ندارم ...
ثبت شده با شماره ۱۱۵۰۷۳ در تاریخ جمعه ۲۷ آبان ۱۴۰۱ ۲۲:۳۷    نظرات: ۲۱

مجموع ۲۷ پست فعال در ۶ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر فاطمه شایگان(هیراب)


فرار از سکوت ......قسمت پنجم
صدای قدم های تندش ،تپش قلبم رو بالا برده بود ،وایییی خدا ،یه دردسر جدید واسه خودم ساختم.
قدم آخرش رو محکم تر برداشت ،روبروم ایستاد،سرم رو با ترس ولرز بالا بردم ن
چهارشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۲۵    نظرات: ۰

داروها رو بردار وقبل از اینکه پشیمون بشم راهت و بگیر وبرو،سوال اضافه هم نکن.پاکت داروها رو برداشتم و از خوشحالی، دردِ حاصل از ضرب وشتمِ تنم رو فراموش کردم ، ودوان دوان به سمت بخش،رفتم ،وقتی که می خواس
سه شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ ۰۴:۵۸    نظرات: ۰

توی همین حال بودم که یکی ازپشت دست گذاشت روی شونه ام وگفت:فک کردی پیدات نمیکنم؟؟همین که برگشتم وپشتم رو نگاه کردم ،دیدم مسعودِ ،با موهایی ژولیده،چهره ای برافروخته از خشم وچشم هایی که هرآن ممکن بود از
سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۱۱    نظرات: ۰

چشمامو که باز کردم دیدم مادربزرگ بالای سرم داره آیت الکرسی می خونه،سراسیمه از جابلند شدم
_ماهان کجاست ؟؟؟!!!
+ نگران نباش مادر.......،ماهان همین جاست ،یکم بهش آب قند دادم ،الان هم خوابه
شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۵۵    نظرات: ۰

متوجه صدای خواهرم شدم که بالهنی عصبانی وتندگفت: مسعود ،آخر ازدستت خودمو می کشم ها.بعدشم از اتاق بیرون اومد، در،رو کوبید ورفت توی حیاط.
واسه یه دختر ده ،یازده ساله دیدن و
شنیدن همچین حرف هایی
سه شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۰۴    نظرات: ۰
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1