سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        باید رفت

        شعری از

        مهدی معتمدی

        از دفتر یک عاشقانه ناتمام نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۹ ۰۲:۵۸ شماره ثبت ۹۳۹۴۵
          بازدید : ۲۴۶   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی معتمدی

        چمدان را
        با شاخه های بی ثمر خشک ذهنم بستم
        و با آخرین تومان ها
        یک جعبه دینامیت می‌گیرم
        باید رفت
        انفجار این پل، دیدنی است
        بدون راه برگشتی
        و در آغاز و پایان همزمان جوانی
        تنها در سینمای متروک
        که فیلم یک زن زیبا پخش می‌شد
        نباید میامدم
        و حالا
        با اسلحه نیکوتینی در جیب پشتی
        و بیماری ناعلاج غم
        به سمتی که بیماران را دوست دارند
        و شنیده ام در خواب ابدی
        قبرستان روزهایم زنده می‌شوند
        قلب من
        نسخه دیگری از ایران است
        که هر سلسله بخشی را به باد داد
        و یک تکه سنگ ماند
        رو به پایان
        و آخر
        سرها به همین سنگ می‌خورَد که ساختند
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۲۵
        درود بزرگوار
        بسیار عالی بود
        مبین مشکلات جامعه
        "که هر سلسله بخشی را به باد داد
        و یک تکه سنگ ماند"
        "سرها به همین سنگ می‌خورَد که ساختند"
        خندانک خندانک امان از سنگ ها خندانک
        مهدی معتمدی
        مهدی معتمدی
        دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۰۱
        ممنون و متشکر... بله سنگ هایی که خودمان ساختیم 🙏🖤
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۹ ۰۹:۴۵
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        شعر زیبایت بود
        پروانه همچون یک نسیم
        عطر اگین این نسیمم کن
        برایم کافی است
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی معتمدی
        مهدی معتمدی
        دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۰۱
        سپاس فراوان 🙏🖤
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        فقط در شعر قبلی حروف واو اضافی تایپ شده اااا خونه مامان چایی نعلبکی چینی ااا
        شاهزاده خانوم

        یه جوری پشت کوه انداختی که پیدام نشد ااا چجوری زنجیرمو بافتی که هی پاره شد ااا ای عمو زنجیر باف حیف عمو زنجیر باف
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        دبیر فارسی و علوم و دینی ااا زنگ های تفریح و شکوفه چینی ااا ریاضی و اعداد و نمره و جبر ااا الهی روزگارِ خوش ببینی ااا یادش بخیر بچّگی و نفهمی ااا میونِ مردم و بازی و شادی ااا خونه مامان و چائی و نعلبکی چینی ااا بزرگ شدن خوب نبودِش بی صفاست ااا حتی پیشِ تو که عزیزترینی ااا بداهه ی
        شاهزاده خانوم

        تا چشم گذاشتم همه قایم شدن ااا هیچی نداشتم واسه عاشق شدن ااا دیدی عمو دنیا سرم چی آورد ااا دیگه مهم نی که کی چی چی آورد
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        مسرور آن عزیزی ست که نشکند دلی را ااا محبوب تک رفیقِ یکتای بی بدیل است ااا ماءنوس با خدایَم از هرچه درد رهایَم ااا نورِ شَعَف نَویدَش بر روشنی وکیل است ااا بداهه ت

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0