سلسله ی دود آه می رسد از راه گاه، حظ نبر از اشتباه
حظ نبر از اشتباه، می رسد از راه گاه، سلسله ی دود آه
حضرت مریم، مسیح زاده اگر بس ملیح،ماه جمالی صبیح
با تو بگویم صریح، لب نگشایی وقیح، للعجبا ، واه واه
میوزد الان دبور*، می کند از پل عبور،گیرمت افتد به تور
حوریه ای لخت و عور، می شود آیا به زور، قهقهه ات قاه قاه؟
عاری از اکراه باش، شعله ور از آه باش،شر نه،شررخواه باش
از خطر آگاه باش، مرد در این راه باش، دمبدم امّا، نه، گاه
آینه بی قشقرق، کی کند از غُصّه دق، تا که شود بد قلق،
بر دل او منطبق ، ظلمتِ نا متّفِق، از سر شب تا پگاه
پاتوق نور آینه ست ، مهد سرور آینه ست، شعر شعور آینه ست
رمز ظهور آینه ست ،کنه زبور آینه ست، گر تو نخواهی نخواه
گرچه به رو وا در است کس اگر از خود نرست، نه، نشود حق پرست،
چشمت اگر اختر است، اختر اگر اخگر، است گاه نگاهی گناه
چاق که کردت چپق؟، تا بکشی کم نطق !، یا بزنی کم تپق!
می دهمت مشتلق، یکسره این بدعنق، عمر تو سازد تباه
از چه سبب دربدر، می دوی آسیمه سر، راه پر است از خطر
سعی کن ای شعله ور، با تو در این رهگذر، راه بیفتد به راه
دهشتت از وحشت است، وحشتت از دهشت است،دهشتت از خفّت است
ظن نبر از عزّت است چون فقط از ذلّت است از سرت افتد کلاه
چشم بشو، گوش باش، شعله، شرر نوش باش،هوش، نه مدهوش باش
مرد خطا پوش باش،ناب خداجوش باش،تا نشوی رو سیاه
دُرد اگر در سبوست، کارت اگر جستجوست، آب حیاتت به جوست،
ذکر لبت گر که هوست،زمزمه ات دوست دوست، بگسلی از ما سواه
هان مگریز از بلا،تیر نخور از قفا، پیش تو خلوت سرا
هست فراهم بیا، یافته ای؟ کی؟ کجا؟ بهتر از این سرپناه
سلسله ی دود آه می رسد از راه گاه، حظ نبر از اشتباه
حظ نبر از اشتباه، می رسد از راه گاه، سلسله ی دود آه
* دبورفرهنگ فارسی معین:(دَ) [ ع . ] (اِ.) بادی که از مغرب می وزد.
آهنگین و استادانه سرودید