یک شب

یک شب

............................

"یک شب آخر از نهال غم ثمر خواهم گرفت"(1)

گر مجالی باشد از دنیا و دست سر نوشت

هر غزل با یاد تو از لب شکوفا می شود 

ای غزل هایت شراب چشمه ساران در بهشت

چشم من دزدیده در راهی دو چشمانت بدید

دل بنالید از تحیر کاخر این نرگس که کشت؟

این خرامش را ندارد کبک ای سرو روان

چشم حوری را نخواهم با تو ای نیکو سرشت

دیگر آیینم نباشد غیر عشقت نازنین

بر تو رو می آورم درمسجد و دیر و کُنشت

"یک شب آخر از نهال غم ثمر خواهم گرفت"

دل برین سودا نهادم تا نهم سر روی خشت (2) (3)

 (1)مصرع اول از شاعر معاصر خانم دکتر الف- دریا (دکتر آزیستا ) می باشد.

http://golshanedad.blogfa.com

 (2) سر به بالین خشت گذاشتن یعنی   مردن

(3) مراد  رد العجز الی الصدر نیست. مراد همین است که سرودم .