جمعه ۱۱ آبان
بازدل شعری از حامد رحمتی
از دفتر رسما رسمی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۶ ۱۷:۳۹ شماره ثبت ۵۸۱۷۸
بازدید : ۵۷۰ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب حامد رحمتی
|
بازدل
شاعری بی دل که باشی دردلت غوغا شود
برکه ای باران زده ای چشم تو دریا شود
قطره امشب از فروغ ماهِ تابان پاک پاک
باده با می چشمه ای صافی خرد پیدا شود
خود به حیرت مانده ازچهره ی تو نقاش عشق
مینیاتوری پری اندام بر یغما شود
کاستی ها نقص را آوازداده می کِشند
قطره دریا چون شودباز دلم برنا شود
تاسپردم دل به چشمت چشم بستی نازنین
دام بستی بعد گفتی کی خدا رسوا شود
ماجرا شد بین دین با دل که تو زیباتری
پیش مه رویان دلم چون تو گلی زیبا شود
سرنوشتی زرنوشتی میشوداز سرنوشت
چون پرستودرغزل مستی کندشیدا شود
خنده بر لب میزنم تا کس نداند حال من
ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیباست
بنظر می رسد مقطع قافیه را باخته است