جمعه ۱۱ آبان
شب چشمانت شعری از سعید مطوری
از دفتر گلشن نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۰۷:۳۷ شماره ثبت ۵۵۸۱۶
بازدید : ۸۸۶ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب سعید مطوری
|
شب چشمانت
وقتی تو را می بینم و بی تاب می شوم
در شب چشمان تو مهتاب می شوم
می تابم انگار تمام نورم تویی
شب تا سحر با نور تو هم خواب می شوم
چشمان من پر از خوشه های انگور است
در جام گرم نگاهت شراب می شوم
با مستی ات غزل در من جان گرفت
دفتر به دفترم شعرهای ناب می شوم
دستان من آغوش گرم یک قلم است
سوزی ز عشق می نویسد کباب می شوم
صبحی دگر آمد و من منتظر تو ام
صدها نسیم مویت را حباب می شوم
رفتم به آسمان عشقت،سر خ آبیم
باعشق تو مدعی ام،حساب می شوم
دیگر مریدم به کوی آبادانیت
آرام و بی صدا بیا خراب می شوم
سعیدمطوری/مهرگان
از دفتر گلشن
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود