جمعه ۱۱ آبان
بغض های وارونه شعری از پر
از دفتر پر نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۲۱ شماره ثبت ۴۵۴۰۹
بازدید : ۶۷۴ | نظرات : ۱۸
|
|
خاطرات مرا تا خاطرت می کشاند
گفت و گو خواهیم کرد و از سر اتفاق لبخند خواهیم زد
چشمان خیره ، گیج ، لرزش قلب
فواره های بلند تا آسمان ، چمن های خیس
و آدمها …
و باقی آدمها که در حضور ما محو میشوند
میخندم و تو به هوای بغض های وارونه مان لبخند میزنی
گل به آخرین فصل بهار در دیدار از دلمان میشکفد
پرنده ای آواز میخواند
ما آشنایم با سرودش ، حرفایش را خوب میفهمیم
وقت رفتن است
ای یار ، هم آواز ، هم آغوش پریشانم
به آسمان بالای سرمان
باز خواهم گشت...
زیرا بازگشت همان چیزی است که من میخواهم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود