نوشتم طنزوابزارم گرفتند ، نوشتم شعرکه خودکارم گرفتند
ندارم چیز دیگر تا نویسم ، به بی رحمی دلِ زارم گرفتند
یکی گل میفرستدزردِزرد است،،بمن گویدکه طنزت باد سرداست
یکی با طعنه خندد برکلامم،دلم ازدستتان دیگر چه درد است
یکی گوید که تواستادوتیزی،یکی گوید نگوشعری توریزی
یکی گوید بروکاری دگر کن،یکی گویدکه تو خیلی عزیزی
یکی میدزدداز شعروکلامت،نمیگوید کنارش اسم ونامت
بنام خود تمامش مینویسد ، چوخنجر میزند برحلق وکام
یکی من را همیشه میکند زار،نویسدشعرهایش ماهی یکبار
بمن گویدکه اشعارت فطیر است ،به دردچی خوردجزلای دیوار
یکی پنهان نشسته پشت پرده،بمن گویدکه شعرت پرزدرده
نوشته قابل خواندن نباشد،مگر این شعر بیچاره چه کرده
یکی گوید تو خیلی باصفائی ، یکی نالد بروتوبی وفائی
یکی باناله میگویدبرایم ، نمی فهمی توشعراهل کجائی؟!
یکی گوید که من استاددهرم ، ازاین اشعارتوحالی نکردم
بیا پیشم تودرس شاعری خوان،همین بهتر بگوئی دوره گرد
به غیرازشاعری دیگر چه دارم، که دست این خلایق بیقرام
روم دیگرپی آن کشت وُکارم ، بگواستادِ من شلغم بکارم؟!
**--**
روشن میکنم هرشب
فانوس شعرهایم
تاسوسوکنان میان بیت هایش
جستجوکنم ردپاهایت
شایدمرهمی باشدبرزخمهای تنیده درسینه
وقتی پیدا نمیکنم تورا
سرمیگذارم میان دستان
بانوک انگشت
مثل دیوانه شخم میزنم موهایم!
گاه پنهان میکنم احساسم
لابه لای حجم سنگین فریادسکوتم!
امادلم کجا...!؟
S@rv
لابه لای حجم سنگین فریادسکوتم!
امادلم کجا...!................درودبراستاد بزرگوارم ...زیبا بود بخصوص سپید
پایین....................برقرار باشید