سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 29 ارديبهشت 1403
    11 ذو القعدة 1445
    • ولادت حضرت امام رضا عليه السلام، 148 هـ ق
    Saturday 18 May 2024
    • روز جهاني موزه و ميراث فرهنگي
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    شنبه ۲۹ ارديبهشت

    کلام آخِر

    شعری از

    حنظله ربانی

    از دفتر حدیث دل نوع شعر مثنوی

    ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۳ ۱۹:۵۲ شماره ثبت ۳۵۰۸۲
      بازدید : ۷۰۲   |    نظرات : ۱۹

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

         « کلامِ آخِر »
     
    *** شعری تقدیم به دانش آموزان مدرسه ی راهنمایی « هدایت » و دبیرستان « پروین اعتصامی »  دهستان کال ( روستایی از توابع شهرستان لامرد – استان فارس )
     
    بار نخست دیدم ، « پروین اعتصامی »1
    آن جا که پخته می شد ، شاگردکان خامی
     
    بار نخست دیدم ، آن خانم نصیری2
    حقّا که بود آن جا ، یک حاکم و امیری
     
    هر دم روانه می شد  ، او سوی دانش آموز
    داروغه وار  می گفت ،  پول مرا بیفروز
     
    بار نخست دیدم ، آن سوّم  « هدایت »3
    لبریز شور و غوغا ، از بهر یک رقابت
     
    هر بامداد شنبه ، آهنگ درس خوانی
    عطر خوش تعلّم ، بر مدرسه فشانی
     
    هر صبح می دویدیم  ، سوی دیار تدریس
    بهر جهاد کردن ، حمله به قلب ابلیس 4
     
    خوش بود روزگاران ، ایّام زنگ انشا
    بهر ادای مطلب ، با هم نزاع ، دعوا
     
    آور به خاطر خود ، روزان اوّل سال
    ترسان ز خُلق و خویم  ، جمله شدید بد حال
     
    یادش به خیر امسال، سرگرم درس و تحصیل
    از شوق زنگ انشا ، خواندیم نماز تعجیل 5
     
    جَوْ ، شاعرانه  دیدم ، من در کلاس سوّم
    شهدِ  هنر چشیدم ، من در کلاس سوّم
     
    دیدم کلاس سوّم ، چهارده ستاره پر نور
    جرم و گناه ، زشتی ،  از این ستاره ها دور
     
    ای بچّه ها ! سؤالی : می پرسمت فراگوش !
    از این ستاره ها چند ، رو می رود به خاموش ؟
     
    یا رب !  مباد کس را ،  گردد ستاره کم نور
    با نور خود بیفشان ،  هر چه ستاره بی نور
     
    افسوس ! که سرآمد ،  سالی به این قشنگی
    شاید  دگر نبینیم  ،  این خنده های رنگی
     
    رسم  زمانه این بود ،  خوبانِ دانش آموز
    در پشت هر بهاری  ،  باشد خزان پر سوز
     
    تقویم روزگاران ،  بار دگر ورق زد
    این برگ آخِر عشق ، خم شد دوباره این قد
     
    روزی اگر بخواهی ، نام و نشان ما را
    رو کن به فصل گرما ،  این فصل آشنا را
     
    گر باد گرمسیری ،  دستی به گونه ات زد
    آن دست  سلام ما بود ،  کز گونه ات شده رد
     
    اینک به تو بگویم  ،  رمز حیات نادر
    هر دم به یاد خود آر  *  این یک کلامِ آخِر :
     
    « ای دوستان نگویید  ،  در این سرایِ خاموش
    بر دین و دانش و درس ،  یادم تو را فراموش  »
     
    * توضیحات :
    1-  نام دبیرستانی در دهستان کال
    2-  نام مدیر سابق هر دو مدرسه ( راهنمایی هدایت و دبیرستان پروین اعتصامی )
    3- نام مدرسه ی راهنمایی هدایت
    4-  منظور از ابلیس ( نادانی ) است و جهاد در راه علم و جنگ با نادانی و بی سوادی مورد نظر هست .
    5-  نماز تعجیل ( نماز با عجله و با شتاب مورد نظر است .  زیرا انشا تک زنگ بود و بعد از خواندن نماز ظهر  شروع می شد . )
     
    *** این شعر در پایان سال ( روز معلم ) در حضور دانش آموزان خوانده شد .
    اردیبهشت ماه 1392
    ۸
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0