سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 11 آبان 1403
    29 ربيع الثاني 1446
      Friday 1 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۱۱ آبان

        اگــــر شراب نباشــــد ملولم از تـــو چه پنهان

        شعری از

        ابراهیم حاج محمدی

        از دفتر عاشقانه ها و عارفانه ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ ۱۷:۲۸ شماره ثبت ۲۷۳۱۴
          بازدید : ۸۵۵   |    نظرات : ۴۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ابراهیم حاج محمدی

        توئی کــه در همه جائی اگر چــه از همه پنهان
        بیـــا و رویــــش من را ببیـــن همیــشـه نمایان
         
        بیا که در تو شکوفا شوم چنان کـــه تو خواهی
        ببین چه با تو فـروزان شوم چـــو بدر درخشان
         
        مرا به خلـــوت خــود بــر که با تو انس بگیـرم
        چنانکه حضرت زهرا« وَمَرْيَــمَ ابْنَتَ عِمْرَان »[1]
         
        بــه یمـــن صحبــــت قــرآن دلم شـود رمضانی
        دلــم شـــود رمضـــانی بـــه یمـن صحبت قرآن
         
        سرود سبز گلستان بخوان که در تـو بجـــوشد
        شکوه جلــوه ی ایمـان بـــه نور معرفت ایقان
         
        کسی کــه از تو گریــزد ، گــزیری از تو ندارد
        پنـــاهشــیّ و نــــدانـــد چــراست از تو گریزان
         
        کسی کـه از تو نجوید تو را،چشیده چه چیزی؟
        کسی که با تـو نباشد،چه دیـده ؟ وحشت زندان
         
        به تخت بخـــت نشیــند کسی که شوق تو دارد
        چنانچه بشکفـــد ایمان در اوج قلّــه ی عرفان
         
        ببین که بی تو دلم را خـزان گرفتـــه  به بازی
        مـــرا نشـــاط بیاکـــن ، مـــرا ســـرور ببـاران
         
        ببـین چــــه باده پرســـتم ؟ خمار جـــام  ألستم
        اگــر که باده نباشــــد ملولم از تـــو چه پنهان
         
        بدم سرور فــــراوان به جــان کشته ی عشقت
        به جان کشــــته ی عشقـت بدم سـرور فراوان
         
        به جرعه جرعه ی باور، مرا به خویـش بیاور
        مرا به خـــویش بیاور ، کـــه آورم به تو ایمان
         
        مرا به خویش بیاور که ســر بـــه راه تـو باشم
        که سر به راه تو باشم چو موج مست خروشان
         
        توئی تمـــام وجــودم ، توئــی تو بود و نبودم
        توئی مـــدار مـــن آری توئــی قرار من آسان
         
        گسسته از خودم امّا ، دلی به دسـت تـو دارم
        دلی که نیست قرارش دلی که هسـت پریشان
         
        چگونه اشـــک نریزم ؟ چگونه زار نگریم ؟
        مگر نه آه مـــن اکنــون گرفتــه دامـن باران
         
        نپـــرس حال مـــرا از چـو من کسی مگر آیا
        بــدون روی تــو باشــد چگونه حال اسیران؟
         
        شـــود پیـــاده مگر جـــز بــــه ایستگاه جهنم
        نبرده پی اگر انسان به کذب وعده ی شیطان
         
        توئی کـــه درهمه جائی اگرچـه ازهمـه پنهان
        بیــا و رویـش من را ببیــــن همیــشـه نمایان
         

        [1] - سوره التحریم/ آیه ی : 12
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3