سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 29 ارديبهشت 1403
    11 ذو القعدة 1445
    • ولادت حضرت امام رضا عليه السلام، 148 هـ ق
    Saturday 18 May 2024
    • روز جهاني موزه و ميراث فرهنگي
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    شنبه ۲۹ ارديبهشت

    خاکم از بهر تماشایت دوست

    شعری از

    جواد مهرگان مجد

    از دفتر اطلسی ها نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۳ ۱۳:۰۴ شماره ثبت ۲۷۲۲۶
      بازدید : ۸۵۲   |    نظرات : ۳۷

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر جواد مهرگان مجد

    مینویسم در ثنای ان که صاحب حرمت است .
    خفته است در زیر خاک با این همه
    سایه سار رحمت است .
    و حضورش در عدم از برایم منتهای عزت است .
    گر گناهم پشت عالم خم کند یا پگاهم ترک این آدم کند .
    قلب من هرگز نباشد نا امید
    تا که اوهست
    هست از برایم انتهای تیره شب صبحی سپید .
    حاصل از یمن وجودش خاطرم اسوده حال .
    با حضورش تن دهم بر صد هزاران کار سختی از محال .
    گو چه گویم؟
    وقتی قلم هم عاجز است در شرح حسنی از سرآغاز کمال ؟
    ای زمین شهر من تو ساعتی از او بگو .
    او که نامش دیده گریان میکند .
    خشک کویم
    یاد او ابر باران میکند .
    حال هر صاحب دلی با نگاهی بر مزارش سخت نالان میکند .
    ای خدا
    اقای من ایا نگاهی جمع خاکان میکند .؟
    خاکم از بهر تماشایت.
    هر کجا قلبی شکست بغزی گرفت
    یا که اشکی از کنار چشم مسکینی زمینی خیس کرد .
    شافع دردش شدی .
    مرحم زخمش شدی .
    یا که ان دم که اجل میگیردش جان حاضر عزمش شدی .
    ان دم اخر مبر ما را ز یاد اقای من .
    ای رضا ای تک گل تنهای من .
    آرزو دارم دم اخر تو باشی مأمن و مأوای من
    سر به زیر افتاده ام
    دفتر عمرم ز خیل اشتباه همچو مشق کودکی ابتداء تا انتهایش خط خطی است .
    دل به امید تو دارم این تمام هستیم در زندگی است
    خارم و عمری زمین کوی گل گشتم .
    ارادت عاشقیست .
    وای ...
    لحظه ام را سر رسید .
    ان دم اخر رسید .
    خار در عمق خیالش نزد گل ، پوچ و خاکستر رسید .
    راستی
    گل پیش خار ؟کی توان بستر رسید ؟
    خواست همسایه اش بیند دم اخر ولی رویش نشد قلبش شکست .
    اما بی خبر همسایه نیست .
    آمد ان گل .
    خار سر به بالینش نهاد .
    اندکی خندید ، انگه جان بداد.
    رو به سوی عالم بالا نهاد .
    آری ان خارم که سوی عالم بالا روم .
    خاکم  از بهر تماشایت چنین مسرور از این دنیا روم .
     
    ۷
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0