سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 28 خرداد 1403
    11 ذو الحجة 1445
      Monday 17 Jun 2024
      • روز جهاني بيابان زدايي
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۲۸ خرداد

      سکانس آخر وجود...

      شعری از

      مهدی خدایی (آیدین)

      از دفتر حرفهایی از سکوت... نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ ۱۳:۱۲ شماره ثبت ۲۳۱۲۰
        بازدید : ۶۷۵   |    نظرات : ۱۳۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      ذرات سیاه معلق در هوا

      در انتظار

       حاله ای از ابهام  نیستی،

      در جدال  با سکانس آخر  وجود،

      معنایی است از

      تلالو نوری سوخته

      که منتشر می شود

      در آشپزخانه انسانی  مرده .

      عجب فرکانس نا آشنایی است

      امواج تاریک  و سیاه

      و چه غریب است

      بسامدِ خاک در راستای جدول  تابش  نور

      که قلب را می فشارد و نبض را منجمد می کند

      و چه گنگ است

      نفس کشیدن درخت ِ بی ریشه

      در زیر تلی از خاک.

      .

      وای بر فراسوی  انعکاس وجود در مدار  حرکت

       رنگین کمانی  بی رنگ

      و بارانی بی ابر

      و نوری

      بدون چشمه تابنده

      که اشک را جاری می سازد

      و مشق شب می شود

      تمام چیدمان کودکی  نو پا.

      وحشت  عجیبی دارد

      غمنامه مردار سنگی که جدا گشت  از کوه

      در هنگام مشاهده  او،

      باش

      و بخند

      بر کوتاهترین  دقیقه شمار هستی

      که در انتظار توست...

      ........

      بداهه ایی که در جواب رضا نظری عزیز نوشته بودم ، تقدیم خودشان می کنم

      هر چند ناقابل و کم ارزش است در برابر محبتهای     

      ایشان...

      .

      پی نوشت هم تقدیم بانو عظیمی عزیز که وجودشون غنمیت بزرگیست برای سایت

        و خود ایشان دلیل پیدایش این شعر بودند:

      .

      پی نوشت:

      بال تو بود سوخت

      پروانه ،

      یا دل شمع ؟!

      .

       

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۴۹ شاعر این شعر را خوانده اند

      میثم دانایی

      ،

      سید ظاهر موسوی

      ،

      محمد مير سليماني بافقي(باران)

      ،

      عنایت الله ایرانمنش

      ،

      آنا پورتقی

      ،

      داوود خانی ( آذرخش شلمانی )

      ،

      فرید عباسی

      ،

      طاها محبی (حزین)

      ،

      سارا مشیری

      ،

      مینا فیروز

      ،

      علی اسماعیلی

      ،

      رضا نظری

      ،

      هاشم دانش مایه(دانش)

      ،

      صدف عظیمی

      ،

      مهدی خدایی (آیدین)

      ،

      محسن حامد (باران)

      ،

      سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)

      ،

      رحیمه نیکوحرف

      ،

      طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)

      ،

      الهه معین زاده(نسیم شرق)

      ،

      محمدرضا صالحی ( مسافر بیابان )

      ،

      بهروز حبیبی

      ،

      ناهید فتحی (راشا)

      ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

      ،

      رضا حمیدی راد ( احسان )

      ،

      رضا آرمان

      ،

      محمدرضا پهلوان(عرشيا)

      ،

      فراز

      ،

      رضادشتی

      ،

      شهناز کارگر

      ،

      ابراهیم فیروز

      ،

      فرمیسک(هاوار هه لوی)

      ،

      پگاه دوسته پور(شهرآشوب)

      ،

      بهروز عسکرزاده

      ،

      ژیلاراسخ

      ،

      فروزان شهبازي

      ،

      عباس غفاری سایه رنگ

      ،

      ناظر توحيدي ثمرين

      ،

      سید حمید رضا مرتضوی(برگ سبز)

      ،

      حامد احمدی

      ،

      ایـّـوب ایـّـوبی

      ،

      نیره ناصری

      ،

      محمد دهقانی هلان

      ،

      اوای باران(وربنا)

      ،

      فاطمه رها

      ،

      زريناز(دختر آب و آيينه)

      ،

      وجیهه سادات سیدی

      ،

      آرامش ظهرابی

      ،

      منوچهر مجاهدنیا

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      آذردخت شرقی(آذر دخت)

      نگاه کن دقیقه های آخر سفر رسیده است اااا ممنونم از شما طاهره جانم
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      نرو که باتو هرچه هست می رود ااا مصراع زیبا تقدیمتان خانم مهندس عزیز از زنده یاد دکتر شفیعی کدکنی ااا علیکم سلام استاد آزادبخت و آوا بانو صیاد ارجمند ااا روزگاران تان خوش بدرودتان
      آذردخت شرقی(آذر دخت)

      ک رفتنی را بسپارید به باران برود ااا مصرع اول یک شعر قدیمی خودم اااممنونم خواهر خوبم دکتر کوهواره عزیزم اااا محبتتان در دلم ماندنیست سپاسگزار مهرتان هستم ااا وقت رفتن بود و من پیوسته در راهی غریب ااا در نگاهم موج حسرت در دلم آهی غریب اااا ممنونم از شعر گران بهایتان
      محمدرضا آزادبخت

      ا درود استاد بانو کوهواره عیدت مبارک
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      تو عشقی چشمهایت تُرد و گویاست ااا محبّت در دل ناب تو پیداست ااا بداهه تقدیمتان آذردخت جان خانم مهندس عزیز ای کاش اشعار زیبایت را پاک نمیکردی بویژه شعر ناب اخیرتان درباره هنر معماری را

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0