سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 28 خرداد 1403
    11 ذو الحجة 1445
      Monday 17 Jun 2024
      • روز جهاني بيابان زدايي
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۲۸ خرداد

      دلتنگی...

      شعری از

      مهدی خدایی (آیدین)

      از دفتر حرفهایی از سکوت... نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲ ۱۲:۴۰ شماره ثبت ۱۹۱۴۳
        بازدید : ۱۳۱۰   |    نظرات : ۳۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      امشب

      دلتنگیم را

      به باد خواهم سپرد ،

      و غمم را

      به دوش کوه،

      و اشکم را

      به دریا،

      شاید

      در استتار آخرین خورشید ،

      بر قلبم نوری دوباره بتابد...

      ____________

      غروب نزدیک است

      اما غروبی نمی بینم

      دیوار بلندی افق دیدم را کور کرده

      دیواری که سنگهای سفیدش پر شده

      از دلتنگهایی که هر لحظه

      غروبم را به شب سیاه مبدل می کند

      و تو تنها

      بدون من

      نگاه می کنی

      سیاه شدن هر روز دیوار...

      ____________

      خسته ام از من

      از همه

      از دلتنگی های مدام

      از حرفهایی که جز تابوت نفسهایم

      کسی درک نمی کند

      از ذراتی که دور و برم پرواز می کنند

      از درختانی که دلم را نقاشی می کنند

      خسته ام از باران

      از زمین

      حتی از خدایی که

      سبزاست و زیبا!

      دلم سخت دلتنگ است،

      دلتنگ  چیدن نیلوفر

      در خیالات کودکانه ام

      کاش  این بهار را ببینم و بروم

      کاش در زمستان نمیرم

      کاش خندان و با دلی آرام چشم بندم

      دلم درگیر توست

      تو که مرا تنها گذاشتی

      تو که  دردم را بوسیدی و رفتی

      خسته ام از سفره ای که تو در آن حضور نداری

      اشکهایم را از که پنهان  می کنم؟

      از عابران ؟

      از تو؟

      داد می زنم در دلم

      شاید تو بشنوی

      شاید بهاری دوباره  ببینم

      و یا این پاییز

       دلتنگ بمیرم...

      ___________

      پی نوشت:

      زمین سفت

      پای نرمم را می آزارد...

       

       

       

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      آذردخت شرقی(آذر دخت)

      نگاه کن دقیقه های آخر سفر رسیده است اااا ممنونم از شما طاهره جانم
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      نرو که باتو هرچه هست می رود ااا مصراع زیبا تقدیمتان خانم مهندس عزیز از زنده یاد دکتر شفیعی کدکنی ااا علیکم سلام استاد آزادبخت و آوا بانو صیاد ارجمند ااا روزگاران تان خوش بدرودتان
      آذردخت شرقی(آذر دخت)

      ک رفتنی را بسپارید به باران برود ااا مصرع اول یک شعر قدیمی خودم اااممنونم خواهر خوبم دکتر کوهواره عزیزم اااا محبتتان در دلم ماندنیست سپاسگزار مهرتان هستم ااا وقت رفتن بود و من پیوسته در راهی غریب ااا در نگاهم موج حسرت در دلم آهی غریب اااا ممنونم از شعر گران بهایتان
      محمدرضا آزادبخت

      ا درود استاد بانو کوهواره عیدت مبارک
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      تو عشقی چشمهایت تُرد و گویاست ااا محبّت در دل ناب تو پیداست ااا بداهه تقدیمتان آذردخت جان خانم مهندس عزیز ای کاش اشعار زیبایت را پاک نمیکردی بویژه شعر ناب اخیرتان درباره هنر معماری را

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0